توضیحات محصول
تذکر مهم : برای دانلود پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه و سایر مطالب سایت نسبت به خرید اشتراک ویژه اقدام نمایید. پس از خرید اشتراک ویژه به تمامی مطالب سایت دسرسی رایگان خواهید داشت.
خرید هم بصورت تکی هم بصورت اشتراک ویژه امکان پذیر است. در این پست از سایت غنی فایل،دانلود موضوع:پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه را برای شما قرار داده ایم. این مقاله در قابل فایل ورد و قابل ویرایش آماده خربد و دانلود می باشد.
در ادامه توضیحات تکمیلی این پایان نامه بیماری اسکیزوفرنی را مشاهده می نمایید.
تعداد صفحات: 115 صفحه.
فرمت فایل: ورد و word قابل ویرایش.
موضوع:پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه
تکه ای از این پایان نامه در رابطه با رژیم درمانی و تغذیه مناسب و بیماری اسکیزوفرنی را مشاهده می نمایید.
چكيده:
بيماران اسكيزوفرني، بيماران حاد رواني هستند كه مهم ترين اختلال آنها اختلال در تفكر است. بيماري اسكيزوفرني يك بيماري مغزي حاد است كه در اين تحقيق اين بيماري را هم از لحاظ زيستي- شيميايي مورد بررسي قرار داده ايم و هم از لحاظ عوامل محيطي و بيروني.
هدف ما از اين بررسي ارائه راهكارهايي براي كنترل بهتر و بيشتر اين بيماري است.
چون اين بيماري درمان قطعي ندارد خواستار اين شديم كه روش هاي مناسب رژيم درماني را در كنار انواع درمان هاي ديگر (دارو درماني، گروه درماني، خانواده درماني، …) اجرا كنيم.
براي اين كار با تهيهي پرسش نامه اي اين بيماران را روان سنجي كرديم و ميزان متغيرهاي مختلف را در آنها بررسي كرديم. (كه تعدادي از بيماران اسكيزوفرني بيمارستان رواني سعادت آباد مورد بررسي قرار گرفته اند).
با قرار دادن اين افراد در گروه هاي تغذيه اي خاص خود (با توجه به نوع اسكيزوفرني آنها) ميتوان در همان مراحل اوليهي بيماري تأثير چشم گيري را مشاهده كرد به طوريكه در بعضي از بيماران كه اسكيزوفرني آنها حاد نبوده است توانسته اند به طور كلي دارو درماني را كنار گذاشته و با رژيم درماني به بهبودي و سلامتي كامل برسند.
تحقيقات نشان مي دهند كه به مسئلة تغذيهي اين افراد توجه خاصي نميشود و با مسئلهي تغذيهي اين بيماران مانند ساير افراد عادي برخورد ميشود.
با توجه به مسئلهي كم اشتهايي اين افراد، پزشك بايد بتواند با ايجاد يك رابطهي كاملاً صميمانه بين خود و بيمار، با اين مسئله مبارزه كند و با ارائهي رژيم درماني در كوتاه مدت تاثيرهاي شگرف آن را ببيند و بتواند دنياي واقعي را در ذهن آنها تداعي كند و زندگي واقعي را به آنها نشان دهد.
تا اين بيماران بتوانند مانند ساير افراد سالم ديگر زندگي كنند (در دنياي واقعي كه وجود دارد نه دنياي خيالي خود).
به اميد آن روز كه به بيماران رواني توجه بيشتري شود زيرا كه روح آدمي با ارزشترين چيز موجود در اين دنياست.
واژه هاي كليدي: سندرم كاپ گرا، رانده شدن به پايين، فرضيهي سببيت اجتماعي، خانوادههاي دوسويه، خانوادههاي مورب، توهمات سن استيك، پتانسيل فراخوانده
موضوع:پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكيده
مقدمه 1
فصل اول
اسكيزوفرني 3
تاريخچهي اسكيزوفرني 4
همه گيري شناسي 6
سن و جنس 6
فصلي بودن تولد 7
توزيع جغرافيايي 7
ميزان توليد مثل 7
بيماري جسمي 8
خودكشي در بيماران اسكيزوفرني 8
مصرف و سوء مصرف توأم مواد 8
تراكم جمعيت 9
ملاحظات فرهنگي اجتماعي- اقتصادي 9
بي خانماني در اين بيماران 10
سبب شناسي 10
مدل استرس- دياترز 11
فصل دوم
عوامل زيست شناختي 13
صرع پارسيل مركب Epilepsy (Complex Partial) 21
پتانسيل هاي فراخوانده (Evoked Potentiaks) 21
اختلال حركت چشم 22
توارث 23
عوامل رواني اجتماعي 24
وابستگي مضاعف (duble bind) 27
گسستگي (schism) و خانواده هاي مورب (skewed) 27
خانواده هاي دوسويه كاذب- شبه خصمانه 27
فصل سوم
انواع اسكيزوفرني 29
اسكيزوفرني ساده 29
هبه فرني 30
اسكيزوفرني كاتاتوني 30
اسكيزوفرني پارانوئيد 30
اسكيزوفرني شبه نوروزي (پسودونوروتيك) 31
كاتاتوني دوره اي 31
پارافرني ديررس 32
تشخيص 32
انواع در DSM-IV 32
ويژگي هاي باليني 42
علائم و نشانه هاي پيش از بيماري 42
معاينه وضعيت رواني 43
يافته هاي عصبي 47
آزمون هاي روانشناختي 48
فصل چهارم
تشخيص افتراقي 51
اختلالات ثانوي و ناشي از مواد 51
تمارض و اختلالات ساختگي 51
اختلالات خلقي 52
اختلالات شخصيتي 52
اختلالات اسكيزوافكتيو 52
ارتباط بين افسردگي و اسكيزوفرني 53
سير و پيش آگهي 53
كناره گيري 54
اختلال جريان فكر 55
تغييرات عاطفي 56
آشفتگيهاي رفتاري و اعمال حركتي 57
تشكيل هذيان و وضعيت پارانوئيدي 58
اختلالهاي ادراكي 59
درمان 60
فصل پنجم
سندرم كاپ گرا 71
سبب شناسي اسكيزوفرني 71
تأثير عوامل ارثي و محيطي در اسكيزوفرني 71
ساختمان بدني 73
عوامل مربوط به غده هاي مترشح داخلي و سوخت و ساز 73
مكانيسم دوپامينرژيك در اسكيزوفرني 74
رابطة كودك- مادر يا كودك- والدين در سالهاي اول 75
طبقة اجتماعي 76
عوامل خارجي 76
عوامل اجتماعي و محيطي 76
استرس هاي مقارن و تاثيرهاي خانواده 77
همگوني و ناهمگوني در اسكيزوفرني 78
تشخيص 79
تشخيص افتراقي حالتهاي پارانوئيد 80
پيش آگهي 81
فصل ششم
درمان اسكيزوفرني 84
اقدامات عمومي 84
روشهاي درماني فيزيكي 84
اختلالات 87
اسكيزوفرني 1 88
علائم 89
علائم منفي 89
علائم مثبت 90
علت بيماري جنون جواني (اسكيزوفرني) 90
جنون جواني 90
چه وقت به دنبال پزشك برويم؟ 90
تشخيص 91
درمان 91
داروهاي ضدجنون (ننورولپتيك) 91
مهارت هاي سازگاري 92
گروه هاي حمايتي 92
ماهيت اسكيزوفرني و انواع آن 92
فرضيه ها (تئوري ها) 93
اهداف رژيم درماني در بيماران اسكيزوفرني 94
گروه هاي High Histamine 95
گروه Low Histamine 95
گروه Pyrroluria 95
پرسشنامه 110
نتيجه 113
منابع 114
*******************
توارث
طيف وسيعي از مطالعات ژنتيكي حاكي از وجود يك جزء ژنتيك قوي در توارث اسكيزوفرني است. مطالعات كلاسيك اوليه توارث اسكيزوفرني كه در دهه 1930 انجام گرفت،
به اين نتيجه رسيد كه احتمال ابتلا شخص به اسكيزوفرني در صورت ابتلا ساير اعضاء خانواده به اين بيماري وجود دارد، و اينكه احتما ابتلا با ميزان قرابت خويشاوند (مثلاُ، بستگان درجه اول يا درجه دوم) مطابقت دارد (جدول 2-13). دوقلوهاي يك تخمكي بالاترين عيار ابتلاء توام را دارند. مطالعات دوقلوهاي به فرزندي پذيرفته شده نشان ميدهد كه دوقلوهاي بار آمده با والدين رضاعي به همان نسبت خواهر يا برادرهاي دوقلوي خود كه با والدين بيولوژيك خود بزرگ شده اند به اسكيزوفرني مبتلا مي گردند.
اين يافته حاكي است كه تأثير ژنتيك بر اهميت محيط مي چربد. يك قرينه تقويت كننده اساس ژنتيك اين است كه هر چه اسكيزوفرني شديدتر باشد، احتمال ابتلاء توام دوقلوها به اين اختلال بيشتر است.
يك مطالعه، كه مدل استرس- استعداد مزاجي را تقويت ميكند، نشان داد كه دوقلوهاي يك تخمكي به فرزندي پذيرفته شده كه بعدها دچار اسكيزوفرني گرديدند، در خانواده هاي از نظر رواني آشفته بار آمده بودند.
نشانگرهاي كروموزمي: رويكردهاي فعلي در ژنتيك به شناسائي دودمان بزرگ افراد مبتلا و تحقيق در خانواده ها براي يافتن پلي مورفيسمهاي طولي قطعات محدود شده (RFLPs) است كه با فنوتيپ بيماري تفكيك ميشوند، رابطههاي بسياري بين مكانهاي كروموزمي خاص و اسكيزوفرني پس از رايج شدن كاربرد روشهاي زيست شناسي ملكولي در منابع عملي گزارش شده است.
بيش از نيمي از كروموزوم ها در اين گزارش با اسكيزوفرني ربط داده شده اند، اما بازوهاي بلند كروموزوم 5، 11، 18؛ بازوي كوتاه كروموزوم 19؛ و كروموزوم X بيش از همه گزارش شده اند.
در حال حاضر، جمع بندي منابع حاكي از اساس ژنتيك بالقوه ناهمگون براي اسكيزوفرني است.
عوامل رواني اجتماعي
موضوع:پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه
فهم سريعاً فزاينده در مورد زيست شناسي اسكيزوفرني و معرفي شدن درمان هاي داروئي موثر و بيخطر، بر اهميت نياز به فهم مسائل فردي، خانوادگي و اجتماعي كه بر بيمار مبتلا به اسكيزوفرني تاثير ميگذارند تاكيد بيشتري را ضروري ساخته است.
اگر اسكيزوفرني بيماري مغز است. احتمال دارد كه با بيماريهاي ساير دستگاههاي بدن (نظير انفاركتوس ميوكارد يا ديابت) كه سير آن تحت تاثير استرس رواني اجتماعي قرار ميگيرد، متشابه باشد.
همچنين مثل ساير بيماريهاي مزمن (مثلاً، بيماري احتقاني مزمن ريه)، دارو درماني به تنهائي ندرتاً براي كسب حداكثر بهبود باليني كافي است. بنابراين، پزشك بايد عوامل رواني- اجتماعي موثر بر اسكيزوفرني را در مد نظر داشته باشد.
هر چند از نظر تاريخي ادعا شده است كه برخي عوامل رواني- اجتماعي رابطه مستقيم و سببي با پيدايش اسكيزوفرني دارند، اين ديدگاه اوليه نبايد پزشك امروزي را از كاربرد نظريه ها در رهنمودهاي مناسب بدست آمده از مشاهدات و فرضيات گذشته بازدارد.
نظريههاي مربوط به هر بيمار: بدون در نظر گرفتن تناقض هاي مربوط به علت يا علل اسكيزوفرني، اين موضوع كه اسكيزوفرني بيماراني خاص را مبتلا مي سازد، كه هر يك از آنها ساختار روانشناختي خاصي دارند، ردنشدني باقي مانده است.
هر چند- بسياري از نظريههاي روانپويشي مربوط به بيماريزائي اسكيزوفرني براي اين مطالعه امروزي كهنه به نظر ميرسد، مشاهدات باليني آنها در فهم اينكه بيماري چگونه روح فرد را تحت تاثير قرار ميدهد ممكن است براي پزشك امروزي كمك كننده باشد.
نظريههاي روانكاوي: زيگموند فرويد چنين فرض كرد كه اسكيزوفرني از تثبيت رشد، در مراحلي زودتر از آنچه به پيدايش نوروزها مي انجامد، پديد ميآيد. فرويد همچنين نقص ايگو را كه به بروز علائم اسكيزوفرني مي انجامد مهم فرض كرد.
فروپاشي ايگو بازگشت به زماني است كه هنوز ايگو تثبيت نشده بود يا تازه شروع به تثبيت كرده بود. به اين ترتيب، تعارض درون رواني ناشي از تثبيت زودرس و نقص ايگو، كه ممكن است از روابط شيئي ضعيف اوليه ناشي شده باشد،
موجب بروز علائم پسيكوتيك مي گردد. جزئي مركزي از نظريات فرويد در ارتباط با اسكيزفرني رفع نيروگذاري (decathexis) اشياء و پسرفت در پاسخ به ناكامي و تعارض با ديگران بود. بسياري از عقايد فرويد در ارتباط با اسكيزوفرني حاكي از فقدان درگيري نزديك او با بيماران اسكيزوفرنيك بود،
برعكس، هري استك ساليوان بيماران اسكيزوفرنيك را در روانكاوي فشرده درگير ساخت و به اين نتيجه رسيد كه بيماري از مشكلات بين فردي اوليه، مخصوصاً در ارتباط با آنچه مادري كردن (mothering) بسيار مضطربانه و اشتباه آميز شمرده مي شود، ناشي ميگردد.
*************************
ملاكهاي DSM-IV براي اسكيزوفرني مستلزم اين است كه «ضمن دوره اختلال، عملكرد در زمينههائي نظير كار، روابط اجتماعي، و مراقبت از خود بطور بارزي زير بالاترين سطحي باشد كه قبل از شروع اختلال بدست آمدهبود (يا، وقتي شروع كودكي و نوجواني است، ناتواني از رسيدن به سطح مورد انتظار رشد اجتماعي).»
مسلماً، شروع ناراحتي اين بيمار در كودكي بودهاست و او از رسيدن به سطح مورد انتظار رشد اجتماعي متناسب سن خود ناتوان بودهاست. لذا، تشخيص اختلال بيمار اسكيزوفرني مزمن است.
چون هذايانهاي او مايههاي مختلفداشته است و سيستماتيزه نبوده است، نوع پارانوئيد در ميشود. فقدان خصوصيت بارز كاتاتونيك، و فقدان عاطفه سطحي يا آشكارا نامتناسب نوع آشفته بيماري را در ميكند، باقي ميماند نوع نامتمايز.
بهره هوش بالاتر از 70 بيمار او را از تشخيص عقبماندي معاف ميكند. ميتوان در مورد كد محور V عملكرد هوشي مرزي بحث كرد. معهذا، اين محدوديت توانائي هوشي بيمار نبود كه در مدرسه مشكلات را بوجود مياورد، بلكه رفتار غريب او منبع مسائل بود.
نوع باقيمانده (Residual Type): طبق DSM-IV، نوع باقميمانده مشخص است با وجود قرائن مستمر اختلال اسكيزوفرنيك، در غياب سري كامل علائم كافي براي در برگرفتن انواع ديگر اسكيزوفرني (جدول 4-12).
كندي هيجاني، مردمگريزي، رفتار غريب، تفكر غيرمنطقي، و سستي تداعيها شايع است. توهم و هذايان اگر هم وجود داشته باشند بارز نبوده و با عواطف قوي همراه نيستند.
تيپ I تيپ II : وقتي DSM-IV نوشته ميشد، بحثي عمده در منابع مربوط به اين بود كه طرح تعيين انواع براساس وجود يا فقدان علائم مثبت (يا سازنده) بايد باشد يا علائم منفي (يا كمبودي) (جدول 6-13).
در سال 1980، كرا (C.T. Crow) طبقهبندي بيماران اسكيزوفرنيك را به تيپهاي I و II پيشنهاد كرد. اين سيستم متكي بر وجود علائم مثبت يا منفي است، كه به ترتيب، علائم سازنده يا كمبودي هم ناميده ميشوند.
علائم منفي مشتمل است بر كندي يا سطحي شدن عاطفي، فقدان تكلم يا محتوي آن، انسداد كلام، فقدان آراستگي، فقدان انگيزش، فقدان احساس لذت، مردمگريزي، نقصهاي شناختي، و نقصهاي توجه. علائم مثبت مشتمل است
بر شلي تداعيها، توهمات رفتارهاي غريب، و افزايش تكلم. بيماران تيپ I بيشتر علائم مثبت، ساختمان مغزي بهنجار، و پاسخ درماني نسبتاً خوب دارند. بيماران تيپ II بيشتر علائم منفي، نابهنجاريهاي ساختمان مغزي در CTاسكن، و پاسخ درماني ضعيف دارند.
ساير انواع: تعيين انواع اسكيزوفرني تاريخچهاي طولاني دارد، و طرحهاي ديگر تعيين انواع را در منابع علمي، بخصوص خارج از ايالات متحده، ميتوان يافت.
اسم برخي از آن انواع احتياج به توضيح ندارد – مثل، دير آغاز، كودكي، فرآيندي (process). اسكيزوفرني ديرآغاز معمولاً اسكيزوفرني تعريف ميشود كه شروع آن بد از 45 سالگي است.
اسكيزوفرني با شروع دوره كودكي در DSM-IV فقط اسكيزوفرني خوانده شده، هر چند منابع علمي حتي در خود ايالات متحده بيشتر آن را اسكيزوفرني كه سير تخريبي و تباهكننده بخصوص دارد.
بوفه دليران (Bouffee Delirante) (پسيكوز هذياني حاد): اين مفهوم تشخيصي فرانسوي از اسكيزوفرني عمدتاً براساس طول مدت علائم كه كمتر از سه ماه دوام مييابد تفكيك ميشود.
اين تشخيص به تشخيص اختلال اسكيزوفرنيفرم در DSM-IV شباهت دارد. روانپزشكان فرانسوي گزارش ميكنند كه در 40 درصد بيماران داراي تشخيص بوفه دليران بيماري دوام يافته و بالاخره اين افراد مبتلا به اسكيزوفرني طبقهبندي ميشوند.
موضوع:پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه
******************************
بررسي ابتدائي: عليرغم مزاحمت اثرات نورولوژيك و احتمال نگران كننده ديسكينزي ديررس، داروهاي ضد جنون به طور قابل ملاحظه، مخصوصا در درمان نسبتاً كوتاه مدت، بيخطر هستند.
بنابراين در موارد فوري پزشك ميتواند بدون معاينه جسمي و بررسي آزمايشگاهي اين داروها را، به استثناء كلوزاپين، تجويز نمايد. معهذا، در ارزيابي معمولي، سنجش CBC و شاخص هاي گلبول سفيد، تست هاي كار كبد، و الكتروكارديوگرام، مخصوصا در زن هاي بالاي 40 سال و مردهاي بالاي 30 سال ضروري است.
ممنوعيت عمده مصرف داروهاي ضد جنون عبارتند از (1) سابقه واكنشهاي آلرژيك جدي؛ (2) احتمال مصرف ماده اي توسط بيمار كه ممكن است در تداخل با داروي ضد جنون موجب تسكين سلسله اعصاب مركزي (CNS) گردد مثل الكل، تركيبات ترياك و شبه ترياك، باربيتورات و بنزوديازپين ها- يا دليريوم آنتي كولينرژيك- مثلا با اسكوپولامين (Donnagel) و احتمالا فن سيكليدين (PCP) ؛ (3)
وجود ناهنجاري شديد قلبي؛ (4) احتمال بالاي وقوع تشنج با علت عضوي يا ايديوپاتيك؛ و (5) وجود گلوكوم زاويه بسته اگر داروي ضد جنون مورد استفاده اثرات آنتي كولينرژيك قابل ملاحظه داشته باشد.
شكست آزمايش داروئي: در حالت حاد، عملا تمام بيماران به دوزهاي مكرر داروي ضد جنون- تجويز عضلاني هر يك تا دو ساعت و تجويز خوراكي هر دو تا سه ساعت- بالاخره پاسخ مي دهند.
گاهي براي تسكين بيشتر بيمار بنزوديازپين لازم است. عدم پاسخ بيمار در حالت حاد پزشك را بايد به امكان وجود يك ضايعه عضوي هدايت كند.
عدم رعايت دستورات داروئي دليل عمده اي براي عود و شكست آزمايش داروئي است. يك دليل ديگر شكست كافي نبودن طول مدت آزمايش دارو است.
بالا بردن دوز يا تعويض داروي ضد جنون در دو هفته اول معمولاً اشتباه است. اگر بيماري در آخر دو هفته با يك رژيم درماني بهبود نشان مي دهد، احتمالا با استفاده از همان رژيم بهبود ادامه خواهد يافت.
معهذا، اگر بيماري در دو هفته اول بهبودي نشان نداده است، علل احتمالي شكست ازمايش دارويي از جمله عدم رعايت دستورات بايد در نظر گرفته شود.
در بيماري كه دستورات داروئي را رعايت نمي كند استفاده از تركيبات مايع با فرم هاي دير جذب فلوفنازين يا هالوپريدول ممكن است به مورد باشد. به دليل متفاوت بودن متابوليسم داروها، پزشك بايد در صورت وجود امكانات آزمايشگاهي سطح پلاسمائي دارو را كنترل نمايد.
سطح پلاسمائي داروهاي ضد جنون راهنمايي كلي براي رعايت دستورات، جذب و متابوليسم دارو است. طيف سطح خوني درماني دقيق براي داروهاي ضد جنون، بطوري كه براي بعضي از داروهاي ضد افسردگي وجود دارد موجود نيست.
وقتي ساير دلايل احتمالي شكست آزمايش داروهاي ضد جنون رد شد، پزشك ميتواند يك داروي ضد جنون با ساختمان شيميايي متفاوت با داروي اول را امتحان كند.
روش هاي ديگر مشتملند بر افزودن ليتيوم، يك داروي ضد تشنج مثل كاربامازين يا والپروئيت، يا بنزوديازپين. استفاده از اصطلاح مگادوز درماني با ضد جنون ها (مثلا 100 تا 200 ميلي گرم هالوپريدول) ندرتاً ضرورت دارد چون تقريبا مداركي تاييد كننده براي اين كار وجود ندارد.
ساير داروها: اگر آزمايش كافي حداقل با يك آنتاگونيست گيرنده دوپامينرژيك ناموفق بوده است، درمان تركيبي با يكي از اين داروها با دارويي مكمل جايز است.
داروهاي مكمل كه قرائن حمايت كننده بيشتري براي آنها وجود دارد عبارتند از ليتيوم، دو داروي ضد تشنج (كاربامازپين و والپروئيت) و بنزوديازپين ها.
موضوع:پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه
*********************
بررسي انجام گرفته در مراكز درماني تحت پوشش دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي چنين مشاهده شد كه توجه خاصي به وضعيت تغذيه اي آنها نشده است و با آنها همانند بيماران عادي برخورد مي شود، لذا اين مسئله من را بر آن داشت
كه در مورد وضعيت تغذيه اي و بيوشيميايي آنها بررسي هايي را انجام دهم. طي مطالعات تحقيقات در بين 24 نفر از بيماران بستري در بيمارستان امام حسين (ع) كساني كه در بخش روانپزشكي بستري بودند.
از نظر ميزان (هيستامين) روي، مس، منيزيم، اسيد فوليك، ويتامين هاي B12 ، B6 ، B3 ، از نظر عمل لاكتوز، گلوتن، فاويسم و مشكلات متابوليكي، هيپوگليسمي، هيپرگليسمي، هيپو آمونيومي مورد بررسي قرار گرفتند. يافته هاي پژوهش شناخت مشكلات تغذيه اي و راهكارهاي مربوط به آن از يافته هاي اساسي اين پژوهش ميباشد.
چهار گروه عمده زير مورد بررسي قرار مي گيرند:
عدم توازن بيوشيميايي 90 درصد بيماران اسكيزوفرني به 3 گروه بيوشيميايي تقسيم ميشوند:
Pyrroluria
Low Histam
High Histam
هيستامين بازتابي از وجود (نوروترانسميتر) است. تعادل فعاليت تحريكي هستة سلولهاي مغزي در ناحيه اي از مغز كه مسئول ايجاد محرك هاي رفتاري مي باشد، به وجود هيستامين وابسته است.
به صورتي كه اين ناحيه پيام ها و محرك هاي عصبي را دريافت و تفكيك محرك هاي عصبي را بر عهده دارد.
گروه هاي High Histamine
اين گروه 15 درصد افراد دچار اسكيزوفرني را تشكيل مي دهند، جزئيات به دست آمده نشان داده است كه اين افراد داراي علائم شايعي از قبيل تصورات بيهوده، توهم زياد، اختلالات تصوري، ايده آليست، رقابت جو، وسواسي بودن، اضطراب و افسردگي فصلي، تمايلات به خودكشي و ترس ميباشد.
به طور ذاتي داراي ميزان بالايي اسيد فوليك بوده كه معمولاً به همراه B12 ميباشد. بنابراين B12 و اسيد فوليك به طور جدي در مراقبت تغذيه اي پزشكي اين بيماران محدود شود.
اين بيماران تا حد امكان از مصرف مولتي ويتامين ها خودداري كنند.
موضوع:پایان نامه بررسی رژیم درمانی و تغذیه مناسب در کنترل بیماری اسکیزوفرنی و نحوه برخورد با این افراد در جامعه
با عضویت در یاس سل، فایل های خود را بفروشید و کسب درآمد کنید