جشنواره عید تا عید تخفیف‌های محصولات غنی فایل آغاز شد.مشاهده جشنواره

مشاهده دسته بندی بستن دسته بندی
امروز
دوشنبه 3 دی 1403
جزئیات محصول پرسش و پاسخ پشتیبانی این محصول

توضیحات محصول

تذکر مهم : برای دانلود بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارت های روانی حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی سایر مطالب سایت نسبت به خرید اشتراک ویژه اقدام نمایید. پس از خرید اشتراک ویژه به تمامی مطالب سایت دسرسی رایگان خواهید داشت.

 

 

در این پست از سایت غنی فایل، تبررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارت های روانی حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی را برای شما قرار داده ایم.

این تحقیق کهدر مورد تاثیر آموزش پیش دبستانی بر مهارت های روانی حرکتی است    هست ، در قالب فایل ورد word و قابل ویرایش اماده خرید و دانلود می باشد.

در ادامه توضیحات تکمیلی این پایان نامه رشته  روانشناسی و علوم تربیتی را مشاهده می نمایید.

تعداد صفحات: 167 صفحه.

فرمت فایل: word ورد و قابل ویرایش.

 

موضوع:بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارت های روانی حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی  .

برای دانلود فهرست این تحقیق که درباره رابطه آموزش پیش دبستانی و سازگاری اجتماعی هست بر روی لینک زیر کلیک کنید

 

 

به همراه پرسشنامه مورد نیاز

تکه ای از اواخر (فصل5)و اواسط این تحقیق.

جدول نشان مي دهد كه F براي مقايسه ميانگينهاي مهارتهاي رواني ـ حركتي  براساس تحصيلات مادر برابر با 681/5 و سطح معناداري 004/0 مي باشد. لذا بين مهارتهاي رواني حركتي براساس تحصيلات مادر تفاوت معنادار وجود دارد. آزمون توكي در زير براي مقايسه تفاوت بين ميانگينها آمده است.
جدول شماره 27 ـ آزمون توكي براي مقايسه دو به دو ميانگينهاي رواني ـ حركتي
براساس تحصيلات مادر

جدول نشان مي‏دهد كه سطح معناداري تفاوت بين ميانگينهاي كودكان داراي مادران با تحصيلات سيكل و پايين تر با ديپلم برابر 368/0 ، سيكل و پايين تر با فوق ديپلم برابر 003/0 و ديپلم با فوق ديپلم و بالاتر معادل 056/0 است.

بنابراين كودكان داراي مادر بي سواد، ابتدايي و سيكل با كودكان داراي مادر ديپلم در مهارتهاي رواني ـ حركتي تفاوت معناداري ندارند. همچنين كودكان داراي مادر ديپلم و كودكان داراي مادر فوق ديپلم و بالاتر تفاوت معناداري ندارند.

اما بين كودكان داراي مادر بي سواد، ابتدايي و سيكل با كودكان داراي مادر فوق  ديپلم و بالاتر از لحاظ مهارتهاي رواني ـ حركتي تفاوت معناداري وجود دارد.
همانطور كه جدول نشان مي دهد F براي مقايسه ميانگينهاي سازگاري اجتماعي كودكان براساس تحصيلات مادر برابر با 301/0 و سطح معناداري 740/0 است. بنابراين در سازگاري اجتماعي براساس تحصيلات مادر بين گروهها تفاوت معنادار وجود ندارد.

فصل پنجم
يافته هاي پژوهش
و
بحث دربارة نتايج آن
 
همانطور كه در فصل چهارم مشاهده شد فرضيه اول اين پژوهش تاييد نشد. به عبارتي آموزش پيش دبستاني نتوانسته بود باعث تغيير معناداري در مهارتهاي رواني ـ حركتي كودكان شود. جالب اينكه گروه آموزش نديده در مهارتهاي رواني ـ حركتي در مقايسه با گروه آموزش ديده نمره بالاتري كسب كردند.

نتايج اين فرضيه يا پژوهش حكيمي منش، تشكري، مژدهي و معين (1361) ناهمخوان است زيرا پژوهش آنها نشان داد كه تحريك اضافي و ايجاد محيط مطلوب بر رشد مهارتهاي رواني ـ حركتي نوزادان تاثير مثبتي دارد به گونه اي اين تاثير تا شش ماه بعد نيز پايدار مانده است. از سوي ديگر نتايج پژوهش با يافته هاي گوياكلا (2005) نيز ناهمخوان است.

زيرا گوياكلا به اين يافته دست پيدا كرد كه برنامه هاي مداخله اي پيش دبستاني در بهبود مهارتهاي حركتي كودكاني كه د رخطر تاخير حركتي هستند موثر است.

البته نتايج اين پژوهش را نمي‏توان با پژوهش هاي حكيمي منش و همكاران (1361) گوياكلا (2005) مقايسه كرد زيرا حكيمي‏منش و همكاران (361) كودكان شيرخوارگاه را بررسي كرده بودند و گوياكلا (2005) نيز به بررسي كودكاني پرداخته بود كه داراي تأخير در رشد مهارتهاي حركتي بودند. البته چنين يافته‏اي ممكن است دلايل زير را داشته باشد:
1- عدم دقت آزمونگران در اجراي آزمون لينكلن ـ ازرتسكي
2- هنجار نبودن آزمون لينكلن ـ ازرتسكي براي دانش آموزان ايراني
3- يكي از عوامل موثر در رشد مهارتهاي حركتي، ميزان فضاي مدرسه است كه كودكان بتوانند آزادانه به بازي بپردازند. شايد در شهر تهران به دليل فضاي كوچك مدارس پيش دبستاني كودكان، دانش‏آموزان چندان كه بايد و شايد، حركت و جنبش لازم را ندارند. مي‏توان در پژوهشهاي آينده اين مساله را بررسي كرد كه آيا بين فضاي مدرسه با رشد مهارتهاي رواني ـ حركتي رابطه اي وجود دارد.
نتايج جدول شماره 11 در فصل چهار حاكي ازآن است كه تجربه پيش دبستاني در سازگاري اجتماعي كودكان تفاوت معناداري ايجاد نكرده است كه نتايج اين پژوهش با كرمي و هيبت الهي (1377)، اسحاق نيا (1371)، سعيدي زاده (1376)، حقيقت (1372)، ميرزاده (1365)، ديده بان و همكاران (1369)، اكبرزاده (1371)، ليدنبرگ (2000)، پولان دياز (1992)، دانيلز (1995)، ديويد (2000)،

بنت (1992)، جانسون و همكاران (2000)، چمبرز (1990)، بارنت (1995)، لين و همكاران (1998)، شولمن و همكاران (2003)، همخوان و با نتايج پژوهش حاج بابايي (1369) ناهمخوان است قاعدتاً بايستي اين گونه باشد كه كودكان داراي تجربه پيش دبستاني از سازگاري اجتماعي بهتري برخوردار باشند اما نتايج اين پژوهش چيز ديگري رانشان مي دهد. شايد بتوان در تبيين اين يافته به موارد زير اشاره كرد:
1- نوع ارتباط معلم با شاگرد از عوامل تعيين كننده سازگاري اجتماعي است بنابراين شايد كيفيت ارتباط با معلم در رشد سازگاري اجتماعي كودك تاثير بگذارد.

گلاسر (1371) معتقد است كه كيفيت ارتباط در مدرسه از جمله عوامل موثر در رشد عزت نفس كودكان است و وي بر اين نكته پافشاري مي‏كند كه ريشه اكثر مشكلات در نظام آموزشي است و معلم بايستي بتواند كمبودهايي را كه كودك در خانه با آن مواجه شده است در مدرسه جبران كند. بهتر است در پژوهشهاي آينده متغير نوع ارتباط معلم با كودك يا حداقل سبك رفتاري وي سنجيده شود.
2- صرف بودن در مدارس پيش دبستاني شايد نتواند كودكان را به سمت سازگاري اجتماعي رهنمون سازد به نظر مي رسد كيفيت آموزشها و اينكه كودكان در اين مراكز طبق چه اصول و مباني آموزش مي بينند مهمتر باشد.

پيشنهاد مي شود كه در پژوهشهاي آينده محتواي مطالب آموزشي مورد تحليل قرار گيرد تا مشخص گردد كه آيا يكي از اهداف نهايي نظام آموزش پيش‏دبستاني افزايش سازگاري اجتماعي هست يا خير؟
3- هر چند كودكان مقداري از اوقات روزانه را در مدارس مي گذرانند اما كيفيت ارتباط با والدين و جو عاطفي حاكم بر خانواده نيز در رشد اجتماعي كودكان تاثير زيادي مي گذارد.
4- ميزان گذراندن تجربه پيش دبستاني نيز يكي از متغيرهاي مهم در سازگاري اجتماعي كودكان است. در اين پژوهش اين متغير مشخص نشد ممكن است كودك هر چه بيشتر مدارس پيش‏دبستاني را تجربه كند در رشد مهارتهاي برقراري ارتباط و سازگاري وي تاثير بيشتري بگذارد. به همين دليل پيشنهاد مي شود كه در پژوهشهاي آينده اين موضوع مورد سنجش قرار گيرد.
5- پرسشنامه رفتار سازشي اگر چه در ايران هنجار شده است ولي با اين حال نگاهي گذرا به برخي از سوالها و گزينه هاي آن نشان مي دهد كه بهتر بود سوال طور ديگري مطرح شود تا منظور را بهتر برساند.

ممكن است پرسشنامه نتوانسته بين دانش آموزان تفكيك قايل شود.
6- در اكثر پژوهشهايي كه سازگاري اجتماعي را سنجيده اند، پرسشنامه رفتار سازشي را معلمان تكميل كرده اند ولي در اين پژوهش والدين به تكميل آن پرداخته اند. ممكن است والدين در نشان دادن سيماي واقعي رفتار كودكشان سوگيري داشته باشند.

بهتر است در پژوهشهاي آينده اين پرسشنامه هم به والدين و هم به معلمان داده شود تا بهتر بتوان در اين خصوص قضاوت كرد.
نتايج اين پژوهش نشان دادكه بين دختران و پسران آموزش ديده در مهارتهاي رواني ـ حركتي تفاوت معني داري وجود ندارد. هر چند جنسيت يكي از عوامل تعيين كننده در تفاوتهاي فردي است (گولومبوگ، في وش، 1378) ولي با اين حال به نظر مي رسد نتايج پژوهش حاضر خلاف چنين چيزي را نشان مي دهد.

همانطور كه قبلاً هم گفته شد، كيفيت مطالب آموزش ميزان فضاي مدرسه و اهميت به ورزش از جمله عوامل تاثير گذار در رشد مهارتهاي رواني حركتي به شمار مي‏روند و تنها صرف گذراندن تجربه پيش دبستاني شايد نتواند بين دختران و پسران تفاوت معناداري ايجاد كند در صورتي كه به نظر مي رسد پسران بايستي تا سن خاصي نسبت به دختران از مهارتهاي رواني ـ حركتي بهتري برخوردار باشند.
فرضيه چهارم اين پژوهش تاييد شده است. فرضيه چهار عبارت بود از اينكه بين دختران و پسران آموزش نديده در مهارتهاي رواني ـ حركتي تفاوت معني دار وجود دارد.

ممكن است يكي از دلايل چنين يافته اي اين باشد كه خانواده به پسران بيشتر اجازه بازيهاي حركتي مي‏دهند و دختران بيشتر به سمت كارهاي ظريف سوق داده مي‏شوند. هر چند به نظر مي‏رسد كه اين كليشه‏اي امروز كم‏رنگ‏تر از گذشته شده است اما شايد هنوز آثار آن براي سالهاي سال پايدار باشد.
بين دختران و پسران آموزش ديده در سازگاري اجتماعي تفاوت معناداري مشاهده نشد.

ممكن است علاوه بر تجربه پيش دبستاني عواملي از قبيل جو عاطفي حاكم بر مدرسه و خانواده، الگوسازي كودك، نوع ارتباط با معلم در رشد اجتماعي وي تاثير بگذارد كه در اين پژوهش به آن پرداخته نشده است.
فرضيه ششم پژوهش حاضر عبارت بود از تفاوت معني دار در سازگاري اجتماعي دختران و پسران آموزش نديده تاييد شد.
نتايج جدول شماره 14 در فصل چهارم نشان مي دهد كه دانش آموزان 9 ساله درمهارتهاي رواني ـ حركتي با دانش آموزان 7 و 8 ساله برترند. ممكن است به دليل رشد بيشتر سيستم عضلاني و مغزي كودكان اين يافته بدست آمده باشد.

از طرفي شايد بودن 3 سال در مدارس ابتدايي عدم تفاوت‏هاي اوليه را پوشانده و كدكان توانسته اند با استفاده از تجارب موجود در مدرسه خود را در مهارتهاي رواني ـ حركتي جلو بيندازند.

در سازگاري اجتماعي نيز وضع تا حدودي به همين منوال است. كودكان 8 ساله نسبت به دو گروه ديگر از لحاظ اجتماعي سازگارتر بودند. براي تبيين اين يافته مي‏توان به عواملي از قبيل آشنا شدن با فضاي مدرسه پس از گذراندن سال اول اشاره كرد كه هر چند دليل قانع كننده اي نيست.

از طرف ديگر ممكن است كودكان در مدرسه با منابع اطلاعاتي بيشتر و الگوهاي بيشتري روبه رو باشند و همين عامل باعث سازگاري بهتر آنان در مدرسه نسبت به پيش دبستاني مي شود.
نتايج جدول شماره 16 نشان مي دهد كه كودكان داراي مادر شاغل در مهارتهاي رواني ـ حركتي نسبت به كودكاني كه مادر خانه دار دارند برترند. ممكن است مادران شاغل به كودكان خود آزادي عمل بيشتري مي دهند و همين مساله در رشد مهارتهاي رواني ـ حركتي آنان موثر افتاده است. از سوي ديگر بين سازگاري اجتماعي دانش آموزاني كه مادر خانه دار و ياشاغل دارند تفاوت معناداري وجود نداشت.
كودكاني كه پدرانشان شغل فرهنگي يا كارمند دارند نسبت به كودكاني كه پدرانشان شغل آزاد دارند در مهارتهاي رواني حركتي پيشرفته ترند. ممكن است افرادي كه شغل فرهنگي و كارمند دارند بيشتر با فرزندان خود درگير فعاليت هاي حركتي و بازي مي شود. هر چند براي بيان چنين تبيين هايي بايستي اطلاعات موثق پژوهشي وجود داشته باشد. بهتر است در پژوهشهاي آينده ميزان ارتباط كودكان با پدر نيز سنجش شود.
نوع شغل پدر در سازگاري اجتماعي كودكان تاثير نداشته است. ممكن است متغيرهاي مهم ديگري بر سازگاري اجتماعي كودك تاثيرگذارتر باشد كه پژوهش حاضر به آنها نپرداخته است.

هر چند تحصيلات پدر، مادر نيز از جمله متغيرهاي مهم اين پژوهش به حساب مي‏آمدند ولي معنادار نبودن برخي از ارتباط شايد دليل اين باشد كه پژوهشگر بايستي با دقت بيشتري به بررسي پيشينه پژوهش مي پرداخت و متغيرهايي را انتخاب مي كرد كه مبني بر يك تئوري باشند. در پژوهشهاي آينده مي توان به برخي از اين متغيرها پرداخت كه قبلاً به آنها اشاره شد.
همانطور كه در فصل اول پژوهش گفته شد ديدگاههاي مختلف و گاهاً متعارضي درباره تاثير تجربه پيش دبستاني وجود دارد. نتايج اين پژوهش با ايده الكانيد و همكارانش (1991؛ به نقل از لفرانسيوس، 1996) همخوان است كه نبايستي كودكان را بي محابا و فقط به صرف اينكه تجربه پيش‏دبستاني در رشد آنها تاثير مثبت دارد به مدارس فرستاد.

ولي با اين حال به صرف نتايج يك پژوهش نمي توان نظام آموزشي پيش دبستاني را زير سوال برد بلكه لازم است براساس پژوهشهاي دقيق كه از روش شناسي علمي برخودار باشند و مهمتر اينكه از دل يك تئوري مشخص بيرون بيايند به نتيجه گيري موثق دست يافت. سپس براساس تكرار اين پژوهشها به تدوين راهكارهاي مناسب و يا تجديد نظر در محتواي مطالب آموزش پرداخت.
 
محدوديت‏هاي پژوهش:
در اين پژوهش همانند ساير پژوهشها محدوديت هايي وجود داشت كه در اين بخش به برخي از اين محدوديت اشاره مي شود:
1- عدم همكاري برخي از والدين دانش آموزان در تكميل پرسشنامه رفتار سازشي
2- تاخير در برگشت پرسشنامه رفتار سازشي از سوي والدين
3- مشكل در اجراي آزمون لينكن ـ ازرتسكي. در بعضي از مدارس به دليل كمبود فضاي كافي، آزمونگران براي تهيه مكاني مناسب به دردسر مي افتادند.
4- عدم تمايل برخي از مديران مدارس و كنجكاوي بيش از حد آنها درخصوص هدف پژوهش و چگونگي استفاده ازنتايج آن.
5- عدم پاسخدهي به تمام سوالات پرسشنامه رفتار سازشي از سوي والدين. هر چند تعداد اين موارد بسيار كم بود.
6- عدم دستيابي به اطلاعات كافي درخصوص مواد و راهكارهاي آموزشي در دوران پيش دبستاني هر يك از دانش آموزان
7- هنجار نبودن آزمون لينكلن ـ ازرتسكي در جمعيت ايراني

پيشنهادات
با توجه به يافته هاي پژوهش پيشنهادي زير ارائه مي گردد:
1- هر چند نتايج اين پژوهش نشان داد كه بين دانش آموزاني كه تجربه پيش دبستاني داشتند با دانش‏آموزاني كه چنين تجربه اي نداشتند تفاوت معناداري وجود نداشت اما نمي توان لزوم و ضرورت برنامه هاي پيش دبستاني را زير سوال برد و منكر آن شد بلكه بهتر است پژوهشهاي آينده نوع محتوايي و مواد آموزشي دوران پيش دبستاني را با متغيرهايي مثل سازگاري اجتماعي يا مهارتهاي رواني ـ حركتي بسنجند.
2- يكي از متغيرهاي مهم در دوران پيش دبستاني، نحوه آموزش معلمان به دانش‏آموزان است. به نظر مي‏رسد كه ويژگي شخصيتي معلم و نحوه ارتباط او با دانش آموز در رشد روان شناختي كودك موثر باشد. بنابراين پيشنهاد مي شود كه در پژوهشهاي آينده اين متغير نيز وارد شود و ارتباط آن با سازگاري اجتماعي و مهارتهاي رواني ـ حركتي مورد سنجش قرار گيرد.
3- سبك فرزندپروري والين نيز يكي از متغيرهاي مهم در سازگاري اجتماعي كودكان است. در اين پژوهش چنين متغيري مورد سوال قرار نگرفت. لازم است در پژوهشهاي اينده به چنين سازة كلي پرداخته شود.
4- پيشنهاد مي شود اين پژوهش از طريق طرحهاي دقيق تر و با نمونه بزرگتر اجرا شود تا بهتر بتوان به نتايج آن اعتماد كرد.
5- يكي از مهمترين متغيرهاي مهم در سازگاري اجتماعي دانش آموزان پيش دبستاني، جو عاطفي حاكم بر خانواده و مدرسه است. جو عاطفي كه سازه مهمي در تئوري روان شناسي فردي آدلر به شمار مي رود بهتر است در پژوهشهاي آينده سنجيده شود.
6- به نظر مي رسد يكي از متغيرهاي مهم در رشد مهارتهاي حركتي كودكان، فضاي مهد كودك و مراكز پيش دبستاني باشد. بهتر است در پژوهشهاي آينده به نوعي ارتباط بين ميزان فضاي مهد كودك با رشد مهارتهاي حركتي سنجيده شود تا بهتر بتوان اين ارتباط را بررسي كرد.

 

موضوع: بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارت های روانی حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی.

 پایان نامه رشته  رواشناسی علوم تربیتی پرداخته است.

-------------

با عضویت در یاس سل، فایل های خود را بفروشید و کسب درآمد کنید