توضیحات محصول
تذکر مهم : برای دانلود پایان نامه راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق و ناموفق و سایر مطالب سایت نسبت به خرید اشتراک ویژه اقدام نمایید. پس از خرید اشتراک ویژه به تمامی مطالب سایت دسرسی رایگان خواهید داشت.
خرید هم بصورت تکی هم بصورت اشتراک ویژه امکان پذیر است. در این پست از سایت غنی فایل، دانلود تحقیق راهبردهای یادگیری را برای شما قرار داده ایم. این مقاله در قابل فایل ورد و قابل ویرایش آماده خربد و دانلود می باشد.
در ادامه توضیحات تکمیلی این پایان نامه در رابطه با راهبردهای یادگیری در کودکان موفق و ناموفق را مشاهده می نمایید.
تعداد صفحات: 140 صفحه.
فرمت فایل: ورد و word قابل ویرایش.
موضوع: تحقیق و پایان نامه با موضوع راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق و ناموفق.
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی .
تکه ای از این تحقیق در رابطه با تحقیق با موضوع راهبردهای یادگیری را مشاهده می نمایید.
در فایل دانلودی همه چیز مرتب و منظم می باشد.
مقدمه
محیط پیرامون ما با وجود افراد، اشیاء و رویدادهای متعدد ومتنوع بسیار پیچیده است بعلاوه کنش متقابل وتغییرات مداوم موجود در عوامل مختلف پیچیدگی فزایندهای را بر زندگی انسان تحمیل میکند. و انسان برای مقابله با این همه تغییرات بدنبال یافتن راهحلهای مناسب برای سازگاری است.
از آنجائیکه منابع خطر و ارضاء نیاز ما نیز پیوسته در حال تغییرند. لازمة زندگی پویایی در سازگاری ارگانیسم با محیط است.
و فرایندهای یادگیری پویایی لازم برای ارگانیسم را فراهم میکند تا بتواند با شرایط محیطی گوناگون به زندگی خود ادامه دهد. یعنی علاوه براینکه محرکهای مختلف مثبت، منفی یا خنثی را بشناسد.
رفتارهای مناسب مقابل هر کدام از محرکها را یاد بگیرد واین یادگیری به طرق مختلف از ابتدای زندی نوع بشر صورت گرفته است اما امروزه با تکامل زندگی بشر یادگیری عمومی و کسب دانش از طریق آموزش بخش مهمی از اطلاعات لازم برای سازگاری را در اختیار قرار میدهد. (السون و هرگنهان ،1997)
حجم اطلاعات از هر نوع که باشد،چنان رو به افزایش است که هر فرد در هر شغل و مقامی برای رفع نیازهای فردی و شغلی خود نیاز به مطالعه و صرف وقت زیاد برای آن دارد.
به این ترتیب مطالعه وسیلة ارتقاء نوع بشر و ابزار انتقال علم ودانش است. ولی متأسفانه در جامعة ما هنوز فرهنگ
بیان مسئله
وقتی دانشآموزان تحت آموزش رسمی قرار میگیرند.
پاسخهای متفاوتی نسبت به محرکهای محیطی از جمله فرایندهای یاددهی – یادگیری از خود بروز میدهند.
برای درک تفاوتهای دانشآموزان در آموزش یکسان لازم است ویژگیهای ورودی یادگیرندگان مورد مطالعه قرار بگیرد. ویژگیهای عاطفی، فیزیولوژیکی و شناختی یادگیرندگان در نحوه واکنش آنها بر محرکها تأثیر دارد وشیوههای یادگیری از جمله این ویژگیهاست.
و از موضوعاتی است که در دهههای اخیر به خصوص توسط نظریهپردازان شناختی مورد توجه واقع شده است.
امروزه نظریههای شناختی در یادگیری، به دنبال تبیین فعالیتهای پیچیده شناختی مانند درک مطلب، یادآوری وراهبردهای یادگیری هستند تا بدینوسیله بتوانند به سوالهایی مانند اینکه چگونه یادگیری اتفاق میافتد؟
چگونه میتوانیم درباره نحوه یادگیری خودآگاهی داشته باشیم؟ و چگونه مطالب آموخته شده در حافظه نگهداری میشوند پاسخ گویند.
یکی از دیدگاههایی که زیر بنای نظریات شناختی است رویکرد پردازش اطلاعات است.
در این رویکرد به تبیین فرایندهای ذهنی اثر گذار از لحظه ورود اطلاعات تا یادآوری آنها پرداخته میشود. بدین ترتیب
*******************
اهمیت و ضرورت پژوهش
هدف اصلی آموزش آسان کردن یادگیری است.
و یادگیری تغییر شناختی است که در ذهن یادگیرنده اتفاق میافتد وفعالیت هدفمند او موجب آن میگردد. بنابراین لازم است فرد یادگیرنده بعنوان عنصر اصلی این فرایند مورد مطالعه قرار بگیرد.
هوش، شخصیت، آموختههای قبلی، انگیزش و روش یادگیری وبسیاری دیگر از عوامل موجود در یادگیرنده در یادگیری اومؤثرند و شناخت هر کدام به تنهایی و در ارتباط با یکدیگر دانش ما را از یادگیری و گسترش میدهد.
از جمله این عوامل راهبرد یادگیری فرد است یعنی روشها وفنون خاصی که او برای حل مسأله و پرورش اطلاعات به طور عمدی به کار میگیرد هر چند پژوهشهای متعدد قابل آموزش بدون این روشها را نشان دادهاند.
(فلاول، 1988) اما اغلب معلمان و والدین تصور میکنند که دانشآموزان ودانشجویان به خودی خود روشهای صحیح مطالعه و به خاطرسپاری اطلاعات را کشف میکنند.
بنابراین با وجود انتظار از دانشآموزان برای به خاطر بسیاری اطلاعات هیچ تلاشی برای آموزش و بهبود روشهای مطالعه ویادگیری برای آنها صورت نمیگیرد.
به من دلیل پیوسته شاهد دانشآموزانی هستیم که برای یادگیری تلاش میکنند و ازشرایط آموزشی مشابه با دیگران سود میبرند، اما بهره کافی
***********************
-2- تعریف عملیاتی:
1- دانش آموز موفق: دانشآموزان موفق به کسانی اطلاق میشود که نمرة آنها در دو درس اختصاصی مربوط به رشته تحصیلیشان 1 انحراف معیار بالاتر از میانگین باشد.
2- دانشآموزان ناموفق : دانشآموز ناموفق به کسی اطلاق میشود که نمره او در دو درس اختصاصی مربوط به رشته تحصیلی مساوی یا 1 انحراف معیار پایینتر از میانگین باشد.
3- راهبردهای یادگیری: فعالیتهای بالقوه آگاهانهای که فرد جهت تسهیل حافظه از آنها بهره میبرد. راهبردهای یادگیری مرکب از طیف بزرگ و متنوعی از فعالیتهای بالقوه آگاهانه شخص است که ممکن است به طور ارادی به عنوان وسیلهای برای هدف به یاد سپردنهای مختلف به کار میرود (فلاول ، 1988، ترجمه ماهر1377)
راهبردهای شناختی آن دسته از راهبردهایی هستند که فرد برای پردازش اطلاعات مورد استفاده قرار میدهد. شامل تکرار و مرورذهنی، بسطدهی، سازماندهی و نظارت بر درک مطلب است. (وین اشتاین وسایر 1986، به نقل ازآزاد 1382)
3-1- راهبرد تکرار(مرورذهنی): مرحلة رمز گردانی اطلاعات به شکل معنایی در حافظه کوتاهمدت وانتقال آن به حافظه بلندمدت در اثر تکرار مطالب مانند تکرار ساده اسامی،تکرار یک متن
***********************
مقدمه
ریشه مکاتب عمده روانشناسی را باید در دو فلسفه تجربهگرایی و فردگرایی جستجو نمود در فلسفه تجربه گرایی، اعتقاد براین است که «تجربه» تنها منبع اصلی دانشاندوزی است ویادگیری از راه کسب تجربه حسی صورت میگیرد.
از این رو گفته میشود اندیشه های انسان مستقیماً از تجارب حسی مایه میگیرد. این اندیشهها یا نتیجه مستقیم تجارب حسی هستند یا از ترکیب و تداعی میان آن تشکیل مییابند.
برخلاف فلسفه تجربهگرایی، فلسفه فردگرایی، عقل یا خرد را منبع اصلی دانش میداند.
از نظر فردگرایان تجارب حسی دادههای نامنظم و درهم و بر هم هستند که مواد خام استدلال عقلی به حساب میآیند ویادگیری نتیجه استدلال عقلی است که درآن دادههای خام برحسب طبقات معینی از فرضهای ادراکی ذاتی ذهن، در اشکال معینی تفسیر میشوند. (هلیگارد وباور 1975) (نقل ازسیف 1373)
تمامی نظریات رفتار گرا که در عین حال تداعی گرا هم هستند،درفلسفه تجربه گرا ریشه دارند و این نظریات اصول وقوانین حاکم بر آن فلسفه را در طرح نظریههای خود به نوعی منعکس ساختهاند.
در حالیکه روانشناسی گشتالت، و روانشناسی شناختی ریشه در فلسفه فردگرایی دارد امروزه با تغییر نگرش از نظریههای رفتارگرا به نظریههای شناختی توجه به راهبردهای یادگیری رونق گرفته است.
یعنی در حالیکه رفتار گرایان جهت تبیین اندیشه و رفتار ارتباط (پیوند) محرک وپاسخ را توضیح میدهند، به قول فارنهام- دیگوری با ظهور روان شناسی شناختی، ما اکنون به جای پیوندها از فرایندها وساختارها صحبت میکنیم.
روان شناسی شناختی، یادگیرنده را موجود فعال در پردازش قلمداد میکند و یادگیری در این رویکرد فرایندی فعال است که درون یادگیرنده به وقوع میپیوندد و در این میان تحت تأثیر یاد گیرنده نیز میباشد. (وین اشتاین و مایر 1986)
با توجه به آنچه گذشت به نظر میرسد مروری بر روانشناسی رفتارگرا و شناختی وبه تبع آن پردازش اطلاعات، زمینه لازم جهت تبیین راهبردهای یادگیری وبررسی پژوهشهای مربوطه به آن فراهم شود که در ادامه به آن پرداخته میشود.
یادگیری از دیدگاه روانشناسی رفتارگرا
برای روانشناسان رفتارگرا موضوع مهم علم روانشناسی، رفتار آشکار موجود زنده است. و یادگیری(چه ساده و چه پیچیده) را کسب رفتارهای مختلف دانسته و نحوة کسب رفتار را غالباً فرایندهای شرطی سازی توجیه میکنند.
روانشناسانی همچون تراندایک، پاولف، گاتری، مال، اسکینر و پیروان آنها معتقدند برای اینکه روانشناسی به صورت علم درآید نیاز به موضوعی با ثبات وقابل اندازهگیری دارد وآن موضوع رفتار است.
از نظر واتسون بنیانگذار رفتارگرایی (1929)«رفتارگرا نمیتواند هوشیاری را در لولة آزمایش علمش بیابد، رفتارگرا یک شاخة آزمایشی دقیق از علوم طبیعی است وهدف آن کنترل رفتار است. ودرون نگری هیچ جایی در روشهای آن ندارد. رفتارگرا در هیچ جا شواهد مربوط به جریان هوشیاری را نمییابد.»
بنابراین با ظهور وگسترش رفتارگرایی، رویدادهای ذهنی وفرایندهای روانی که برای هزاران سال کانون توجه تحقیقات دانش شناسی بود، نادیده گرفته شد. و هدف روانشناسی از کوشش برای درک هوشیاری به پیشبینی وکنترل رفتار تغییر یافت.
ازنظر رفتارگرایان یادگیری صرفاً به دلیل پشت سر هم آمدن رویدادها در یک فاصلة زمانی کوتاه رخ میدهد. شرطیسازی کلاسیک،شرطیسازی وسیلهای و شرطی سازی کنشگر طرق مختلف تبیین یادگیری از نظر رفتارگرایان است.
و قوانینی چون مجاورت، بسامد وتقویت سنی عمل در نظریات آموزشی برآمده از رفتارگرایی هستند.
رفتارگرایان معتقدند در یادگیری تداعیهای محرک-پاسخ، عادات ووابستگیها آموخته میشود. به نظرآنها تقویت شرط لازم برای یادگیری است. و یادگیرنده در برخورد با مسائل تازه شبیه به برخورد با مسائل مشابه گذشته عمل میکند و اگر قبلاً با مسائل مشابه مواجه نشده باشد به کوشش وخطای رفتاری میپردازد.
معلم پیرو نظریه رفتارگرا بیشتر تدارک بیننده تجارب یادگیری است. ومهمترین وظیفه اوتدارک محیطی است که نسبت به رفتارهایی که آموزشگاه مهم تشخیص میدهد حساس باشد.
یعنی محیطی به وجودآید که آن دسته از رفتارهایی که مطابق با اهداف از پیش تعیین شده است را تقویت نماید.
بدین ترتیب فرایند یادگیری در رویکرد رفتاری صرفاً متمرکز بر معلم وفعالیتهای آموزشی اوست و یادگیرنده نقشی منفعل گیرنده دانش را دارد. (هرگنهان ،السون 1997)
یادگیری از دیدگاه روانشناسی شناختی
از نظر روانشناسان شناختی رفتار به صورت وسیله یا سرعتی برای استنباط و استنتاج پدیدههای شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد مورد توجه قرار میگیرد.
وعلاقه آنها بیشتر به فرایندهای ذهنی است که از طریق آنها اطلاعات دریافت میشوند و به راههای مختلف تغییر مییابند و به صورت رمز در آمده درحافظه ذخیره میگردند و در نهایت برای استفادههای بعدی از حافظه بازیابی میشوند. (نیسر 1967 به نقل از سیف 1373)
ادراک، تخیل، حل مسئله، یادآوری وبازشناسی و تفکر همه اصطلاحاتی هستند که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارند و یادگیری برای شناخت گرایان شامل تغییرات حاصل در ساختار شناختی است و نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار (سیف 1373)
شناخت گرایان در پاسخ به اینکه چه چیزی آموخته میشود اطلاع، خبر،انتظارات طرحوارهها، اصول و بینشها را ذکر میکنند آنها یادگیری را مستقل از تقویت میدانند وبر این باورند که یاد گیرنده دربارة مسئله «فکر» میکند تا اینکه به راه حل مسئله بینش یابد
.
نظریه پردازان شناختی باور ندارند که ذهن در لحظه تولد یک لوح سفید است.بلکه به نظرآنان ذهن فعال است و نه فعل پذیر. ذهن قادر است که هرچیز را تا حد امکان ساده کند. شقوق مختلف آن را سبک سنگین کند (تفکر) و از ابهام بکاهد. و از طریق کوشش و خطای شناختی به بینش دست یابد(هرگنهان. السون
1997)
معلم پیرو شناختگرایان به دانشآموزان کمک میکند تا واقعیتها،اندیشه ها و اجزای یک مفهوم کلی را بفهمند آنها از طریق ایجاد ابهام وکمک به یادگیرنده دررفع ابهام میکوشند تا مفهوم کلی توسط دانشآموز شناخته شود وادراک صورت پذیرد.
نظریههای مهم ومعروف درمکتب شناختی عبارتند از پیاژه، گشتالت، نظریه یادگیری معنی دار آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات وبالاخره نظریه فلاول (1985) که برای اولین بار موضوع هوشیاری نسبت به عمل و چگونگی انجام دادن آن را تحت عنوان مفهومی جدید به نام فرا شناخت مورد بررسی قرار داد،
تا دانش فرد را مورد فرایندها و تولیدات شناختی یا هر چیز مربوط به آن راتوصیف کند.
در ادامه بحث اشاره مختصری به بعضی ازدیدگاههای شناختی خواهیم داشت.
نظریه رشد شاختی پیاژه
مطالعات ژان پیاژه بر روی تحول وتکامل شناخت نظریه اورا به روانشناسی ژنتیک مبدل ساخته است. کاربرد اصطلاح ژنتیک نشان دهندة علاقه پیاژه به پدید آیی دانش در نزد آدمی و فرایند کسب و تکامل آن است(سیف 1380)
از نظر پیاژه، یک عمل هوشمندانه عملی است که ارگانیسم را برای رسیدن به شرایط بینه برای بقا کمک میکند. از آنجا که محیط وارگانیسم دائماً درحال تغییرند تعامل «هوشمندانه» بین ایندو همواره شرایط بهینه را برای بقای ارگانیسم فراهم میآورد از نظر پیاژه هوش یک صفت پویاست. و پیوسته درحال رشد وتکامل است. و این تکامل از طریق کنش فعال ارگانیسم وکسب تجربه مداوم میسر است.
آنچه درجریان یادگیری اتفاق میافتد تغییر درساخت شناختی است واین تغییر براثر تجربه و دوفرایند مکمل جذب و انطباق صورت میگیرد.
ضمن این فرایند مداوم طرحوارههای جدید همواره از طرحوارههای قبلی به وجود میآیند به این طریق، رشد ذهنی که از پاسخهای بازتابی کودک به محیط آغاز میشود تا جایی پیش میرود که کودک میتواند به رویدادهای بالقوه فکر کند وپیامدهای اجتماعی را به طور ذهنی کشف نماید.
نیروی رانش تعادلیابی درونی نیروی کشانندة پشت رشد شناختی است که تمایل ذاتی ارگانیسم برای سازمان دادن و هماهنگ ساختن تجارب خود در جهت دستیابی به سازگاری بهنیه را فراهم میکند.
ساختهای شناختی چهارچوبی برای تجربه فراهم میکنند. یعنی آنها تعیین میکنند که به چه چیزی باید پاسخ داده شود وچگونه به آن پاسخ داده شود. به این معنی، ساختهای شناختی بر محیط فیزیکی انعکاس مییابند وبنابراین آن را خلق میکنند.
بعلاوه محیط نیز با ایجاد ابهامات جدید ساخت شناختی را دچار عدم تعادل میکند ونیروی تعادل یابی منجر به جذب و انطباق جدید وتغییر در سازماندهی ساخت شناختی میشود. به این ترتیب کنش فعال وتعامل مداوم فرد با محیط سازمان شناختی را رشد میدهد و این رشد طی یک جریان پیوستهی کند وبا ثبات صورت میگیرد.
بنابراین میبینیم که پیاژه (یکی ازنمایندگان پارادایم شناختی) به آموزش مبتنی بر یادگیرنده تأکید دارد یعنی وظیفه معلم را فراهم آوردن مواد آموزشی و تجارب با چالش متوسط میداند که در آن یاد گیرنده طی فرایند اکتشاف ساخت شناختی خود را تکامل میبخشد ومعلم تنها تسهیلگر تجارب آموزشی جهت خلق تجربههای جدید توسط فرد است.
نظریه یادگیری گشتالت
نظریه گشتالت را سردسته نظریههای شناختی یادگیری میتوان به حساب آورد روانشناسان گشتالت همچون ورتایمر، کهلر وکافکا بر وجود ویژگی ادراکی کلی و جامع انسان تاکید دارند. وکوششهای خود را صرف مطالعات مربوط به مسائل ادارک، یادگیری وتفکر کردهاند.
یادگیری در روانشناسی گشتالت عبارت است از بینش حاصل از درک موقعیت یادگیری به عنوان یک کل یکپارچه «گشتالت» وآن
************************
مهارتهای تدریس
معلمان کارآمد قادرند آنچه را دانشآموز باید فراگیرد به خوبی اومنتقل سازند. (اروتسون و اسمیلای 1987) پس از مرور تحقیقات مربوط به مقایسه معلمان کارآمد و ناموفق به این نتیجه رسیدند که معلمان کارآمد بسیار سازمان یافتهتر عمل میکنند و دانشآموزان خود را خیلی روشنتر توجیه میکنند که چه کاری را وچگونه باید انجام دهند.
توانایی انتقال اهداف درس به دانشآموزان. تأثیرات عمیقی بر آمادگی دانشآموزان برای شرکت در کلاس،بر کار ایشان در کلاس و نیز بر مطالعات آنان دارد. اهداف روشن بر نحوة کسب آمادگی معلم در القای درس و ادارة کلاس نیز تاثیر میگذارد. (گانیه و دریسکول 1988)
معلمان کارآمد درس خود را متناسب با سطح علمی دانشآموزان آماده میسازند و هر جا لازم باشد به آموزش انفرادی روی میآورند وسرعت تدریس را متناسب با پیشرفت دانشآموزان تنظیم میکنند.
معلمان کارآمد مطلوب، سازمان یافته و پربار دارند آنان نسبت به آنچه در کلاس اتفاق میافتد بسیار حساساند. معلمان کارآمد الگوی های اجرای نقش نیز هستند وبه دانشآموزان کمک میکنند تا فراگیرند که چگونه با یکدیگر همکاری جمعی داشته باشند.
طیف وسیعی از روشهای آموزشی از معلم محور تا دانشآموز محور در اختیار است که با توجه به عواملی چون محتوای درس، نوع موضوع آموزش، هدفهای آموزشی، امکانات و محدودیتها علائق، شخصیت، سن، توانائیهای یادگیرندگان وبه خصوص رویکرد نظری معلم برگزیده میشدند.
امروزه با تبین موجود در رویکرد شناختی به خصوص نظریه سازندگی به روشهای مبتنی بر فعالیت یادگیرنده تأکید میشود، به اعتقاد پیروان این نظریه یادگیرندگان براساس تجارب شخصی خود دانش (یعنی مفاهیم، اصول، فرضیهها، تداعیها و غیره) را میسازند (ولفولک 1995) نقل از سیف از 1380 دانش جنبة کاملاً شخصی دارد
و ماهیت اصلی دانش فرد را هرگز نمیتوان به فرد دیگر منتقل کرد بلکه از طریق درگیرشدن با تکالیف اصیل و واقعی در موقعیتهای عینی و عملی زندگی ساخته میشود. بنابراین شرایط آرمانی پیشنهادی پیروان این نظریه آموزش در حال کار یا کارآموزی ضمن اشتغال است.
و هدفهای آموزشی مبتنی بر این نظریه شامل حل مسئله، استدلال، تفکر انتقادی و استفاده فعال از دانش میباشد. (همان منبع ص 338)
دریکسول (1944) شرایط ذیل را برای انتخاب اهداف یادگیری مذکور پیشنهاد میکند.
1- محیط یادگیری پیچیده. مربیان پیرو این نظریه این گونه استدلال میکنند که چون دنیای واقعی غالباً مسائل پیچیده را بر سر راه یادگیرندگان قرار میدهد، محیط آموزشی نیز باید یادگیرندگان را با اینگونه مسائل مواجه سازد.
2- مذاکره اجتماعی. به اعتقاد پیروان نظریه سازندگی مشارکت وتعامل اجتماعی یکی از شرایط مهم یادگیری به حساب میآید، بسیاری از مسائل که توسط فرد یا گیرنده به تنهایی قابل حل نیست،
از طریق تبادل اندیشه و مشارکت گروهی میان یادگیرندگان حل میشود آنان در گروههای کوچک یادگیری و شرکت در بحث گروهی به نظرات دیگران گوش فرا میدهند و میآموزند تا از اندیشههای مالی خود دفاع کرده به نظرات دیگران احترام بگذارند.
3- پهلوی هم نهادن وجوه چندگانه: برخورد با مطالبی که قبلاً مورد توجه بوده،درزمانهای دیگر، دربافتهای متفاوت، برای مقاصد مختلف، و از دیدگاه مفهومی متفاوت برای رسیدن به هدف کسب دانش
**********************
بحث و نتیجه گیری
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق و ناموفق بود، برای این منظور از جامعة آماری دانش آموزان دختر پایه سوم نظری شهر یزد، نمونه ای به حجم 222 نفر برگزیده شد. و براساس معدل، 33 درصد بالا به عنوان گروه موفق و 33 درصد پائین به عنوان گروه ناموفق طبقه بندی شدند،
برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از آزمون راهبردهای یادگیری استفاده شد و پس از جمع آوری اطلاعات برای بررسی ارتباط بین راهبردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی در هر یک از رشته های تحصیلی از آزمون آماری تحلیل رگرسیون استفاده گردید.
بعلاوه برای یافتن تفاوت معنی دار راهبردهای یادگیری در گروه موفق و ناموفق در هر یک از رشته های تحصیلی از آزمون t و برای تعیین سهم هر راهبرد در پیش بینی موفقیت از تحلیل ممیز استفاده بعمل آمد و نتایج به شرح ذیل در رابطه با سؤالات پژوهش به دست آمد.
سوال اول:
آیا بین راهبردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
پاسخ- بین راهبردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در رشته ریاضی – فیزیک در سطح 01/0 P< رابطه معنی دار وجود دارد و از میان راهبردهای یادگیری، راهبرد بسط دهی نقش معنی داری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی در رشته ریاضی – فیزیک دارد.
- بین راهبردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در رشته علوم انسانی در سطح 001/0P< رابطه معنی داری وجود دارد و از میان راهبردهای یادگیری، راهبرد تکرار ( مرور ذهنی) و بسط دهی نقش معنی داری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی در رشته علوم انسانی دارد.
این نتایج با یافتههای سایر تحقیقات همخوانی دارد:
هاو (1970) دریافت دانش آموزانی که به طور صحیح نسخه برداری میکنند بیش از کسانی
موضوع: پایان نامه راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق و ناموفق.