توضیحات محصول

تذکر مهم : برای دانلود گزارش کارورزی یک 1 رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان  و سایر مطالب سایت نسبت به خرید اشتراک ویژه اقدام نمایید. پس از خرید اشتراک ویژه به تمامی مطالب سایت دسرسی رایگان خواهید داشت.

هدف ما از پرداخت اشتراک، فقط تامین هزینه های سرور نگهدارنده ی سایته و قصد درآمد نداریم.

(درصورت رسیدن به درآمد مازاد، به ساخت و تجهیز مدارس و اشتغال جوانان کمک خواهد شد)

در این پست از سایت غنی فایل، گزارش کارورزی یک 1 رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان را برای شما قرار داده ایم.

گزارش کارورزی یک رشته معارف در قالب فایلوردwordو قابل ویرایش آماده خرید و دانلود می باشد.

در ادامه توضیحات تکمیلی را مشاهده می نمایید.

تعداد صفحات: 69 صفحه.

فرمت فایل: وردword و قابل ویرایش.

موضوع: گزارش کارورزی یک 1 رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان.

????گزارش کارورزی 1..
????.دانشگاه الزهرا (س) زنجان...

❤️راضیه نوایی دبیری الهیات????

« فهرست مطالب »

عنوان                                                                                                               صفحه
1 – خاطره        3-2
2 – گزارش فیزیکی        4
      1-2 : مشخصات ساختمان        4
      2-2 : نمای بیرونی ساختمان مدرسه        4
      3-2 : حیاط مدرسه        4-5
      4-2 : فضای داخلی ساختمان مدرسه        6-11
      5-2 : فضای داخلی کلاس مدرسه        12
      6-2 : اتاق مدیر        12
      7-2 : کتابخانه        13
      8-2 : آبدارخانه        13
      9-2 : بوفه        14
    10-2 : دفتر دبیران        14
    11-2 : اتاق مشاوره        15
    12-2 : نمازخانه    16-17
    13-2 : سایت        18
    14-2 : آزمایشگاه        19-20
   15 -2: اتاق پرورشی        21-26
3 – گزارش ادرای        27
   1- 3:  وظلیف مدیر        28
  2-3: وظایف معاون آموزشی و کمک یار آموزشی        29
   3-3: وظایف معاون اجرایی        29
   3-3: وظایف معاون پرورشی - مربی بهداشت        30
   4-3: وظایف مربی بهداشت        31
   5-3: وظایف مشاور        32
   6-3: وظایف خدمتگذار        33
   7-3: وظایف دبیران        33-41
4 – گزارش عاطفی        42
   1-4: رابطه عاطفی بین دانش آموزان و معلم        42
  2-4: توصیف معلم    42
  3-4: روابط دانش اموزان با یکدیگر    43    
  4-4: رابطه معلم با دانش اموزان    43    
  5-4: رابطه دانش آموز با معلم    43    
  6-4: رابطه مدیر و کارکنان    43-44
  7-4: رابطه مدیر با اولیای دانش آموزان        44
  8-4: رابطه مدیر با دانش آموزان        44-48
5 – گزارش آموزشی        49
   1-5: روش تدریس معلم        52
   2-5: استنباط دانشجو        53
        

مقدمه:

برنامه کارورزی فرصت به تجربه گذاشتن آموخته ها، تعمیق تجربیات و توسعه شایستگی های حرفه ای را فراهم می کند.

این فرآیند از مشاهده مسائل فیزیکی، اداری، عاطفی، آموزشی آموزشگاه و به درس پژوهی در سطح مدرسه و کلاس درس جهت کسب مهارت های یادگیری مادام العمر و قرار گرفتن در چرخه حرفه ای ختم می شود. مطاله مسئله های آموزشی، تربیتی در سطح کلاس درس و مدرسه زمینه ساز عمل مستقل حرفه ای معتبر و کسب تجربیات دسته اول است.

فرصت های یادگیری تدارک دیده شده باید امکان تلفیق نظر و عمل تربیتی را در موقعیت های واقعی برای یافتن راه حلهای قابل دفاع جهت پاسخ به مسئله های آموزشی، تربیتی تدارک ببیند.

در برنامه کارورزی دانشجو با درک مبانی نظری قادر خواهد بود تصمیمات اتخاذ شده در موقعیت های تربیتی آموزشی را با ارائه شواهدی از پژوهش ها، یافته های علمی پشتیبانی نموده و نشان دهد که چگونه این تصمیمات در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی برای حمایت از یادگیری دانش آموزان از پشتوانه نظری لازم برخوردار است.

در کارورزی یک، دانشجویان توانایی تحلیل موقعیت های واقعی و انطباق آن با یافته های نظری را کسب کرده و ظرفیت های حرفه ای خود را توسعه خواهند داد.

از آنجا که هدف از این مرحله از کارورزی اشنایی با مسائل مدارس ، توصیف و تفسیر وضعیت امکانات فیزیکی ، رویدادهای تربیتی و آموزشی مورد مشاهده در مدارس، همراه با علت یابی و ارئه راه حل و ارائه گزارش با تأکید بر استفاده از منابع مناسب علمی، هدایت معلم راهنما و ایده های خلاقانه باشد.
این گزارش، گزارش کارورزی مربوط به واحد درسی کارورزی یک در مدارس است.

در این گزارش به ارائه مطالبی در چهار بخش فیزیکی، اداری، عاطفی و آموزشی پرداخته شده است که از حضور بنده در مدرسه راهنمایی دخترانه انصار به دست آمده است. 

موضوع: گزارش کارورزی یک 1 رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان.

 
خاطره اولین روز کارورزی

امروز روز دوشنبه 13 آبان هزارو سیصدو نودو چهار در مدرسه راهنمایی دخترانه انصار واقع در کوی فرهنگ ( میدان گلها در کنار خیابان ) اولین جلسه کاروزی را گذراندم.
    شب قبل از کارورزی وسایل و لباسهای خود را آماده و مرتب کردم . یک استرس و شوق خاصی برای فردا داشتم .

شب را زود خوابیدم تا صبح زود از خواب بیدار شوم و به دانشگاه بروم . صبح چند دقیقه مانده به هفت بیدار شدم و بعد از خوردن صبحانه راهی دانشگاه شدم .

( در حال رفتن در  خیابان بودم و در فکر امروز که چگونه پیش خواهد رفت . آن روز حال وهوای دیگری داشتم . گویی همه کسانی که در خیابان می دیدم می دانستند که من میخواهم برای اولین بار به کارورزی بروم . در راه دانش آموزانی را دیدم که برخی خواب آلود ، برخی سرحال و شاد در ایستگاه منتظر اتوبوس بودند تا به مدرسه بروند .

یاد و خاطرات دوران دانش آموزی خودم برایم زنده شد چه دوران شیرین و پرتنشی بود. بقیه مسیر را با تاکسی پیمودم تا اینکه به دانشگاه فرهنگیان الزهرا ( س )  زنجان رسیدم .

در راهروی دانشگاه یکی از بچه ها را دیدم که گفت استاد هنوز نیامده است . کمی منتظر شدیم و کم کم بقیه بچه ها به همراه استاد آمدند ( یکی از دوستانم گفت که مدرسه انصار شیفت در گردش است و من ناراحت و دلگیر شدم چون برایم سخت بود بعدازظهر به مدرسه بروم ) بعضی از آنها به دنبال استاد بودند تا با او صحبت کنند  . اندکی بعد به کلاس 307 رفتیم و منتظر استاد شدیم .

بعد از قرعه کشی مدارس کمی در سالن دانشگاه منتظر آقای نجفی ( راننده دانشگاه ) شدیم . ساعت نه و نیم صبح حرکت کردیم ابتدا به مدرسه بعثت که در پشت دانشگاه بود رفتیم و گروهی به همراه استاد پیاده شدند و استاد بعد از معرفی آنها به مدیر مدرسه برگشت . گروه بعدی هم کمی دورتر پیاده شدند فقط ما هشت نفر باقی مانده بودیم با استرس و قلب هایی که کمی تند تر از همیشه میزد .

در ماشین دوستم چند عکس یادگاری از ما گرفت . هرچه می رفتیم نمی رسیدیم . بعد از کلی گشتن به مدرسه ای رسیدیم که آن مدرسه ما نبود . استاد بعد از پرس و جو آدرس جدید را گرفت .

بعد از 15 دقیقه به میدان گلها و مدرسه انصار رسیدیم . استرسم کمتر شده بود و جای آن را یک ذوق خاصی گرفته بود . بعد از گرفتن چند عکس، از درب کرم رنگ مدرسه به همراه استاد وارد مدرسه شدیم . در حیاط و سالن دانش آموزانی با لباس قهوه ای و چهره هایی با اخم ، لبخند و تعجب در حال بررسی ما بودند.

وارد راهرو شدیم که دفتر مدیر در آن قرار داشت ما همچون بچه هایی که اولین روز به مدرسه می روند و دست مادر خود را رها نمی کنند به استاد چسبیده بودیم و هرجا که او  می رفت در پشت سرش در حال حرکت بودیم . خانمی جلو آمد و به گرمی از ما استقبال کرد. در چهره او یک انرژی مثبتی وجود داشت که به من منتقل و حالم را بهتر کرده بود .

بعداً فهمیدم که معاون مدرسه خانم انصاری هستند . او ما را به دفتر مدیر راهنمایی کرد . مدیر در حال صحبت با تلفن بودند ، کادر مدرسه به ما خوش آمد گفتن و به خاطر انتقال و شلوغی مدرسه عذرخواهی کردند . خانم انصاری شیرینی که روی میز قرار داشت را به ما تعارف کرد. استاد بعد از گرفتن برنامه و صحبت با مدیر ما را ترک کردند . معاون مارا به سمت کلاس ها راهنمایی کرد برای من فضای مدرسه تازگی بخصوصی داشت.

معاون کنار درب کرم رنگ در انتها سمت راست سالن ایستاد و درب را چند بار به صدا در آورد . خانمی عینکی با لباس سرمه ای لبخند زنان به بیرون آمد و معاون بعد از معرفی ما رفت . معلم به ما خوش آمد گفت و راهنمایی کرد تا وارد کلاس شویم .

دانش آموزان همگی بلند شدند و بعد از سلام و خسته نباشید ما آنها هم سلام کردند و نشستند . چهره هایشان بسیار جالب بود بعضی ها زیر لب صحبت می کردند که اینها چه کسانی هستند و بعضی ها متعجب و ساکت و برخی دیگر خوشحال و خندان و بی تفاوت و همه دانش آموزان سر تا پای ما را از نگاه خود می گذراندند.

دو نفر از بچه ها با اجازه از معلم شان ، دو عدد صندلی برای نشستن ما آوردند و ما در انتهای کلاس نشستیم . حس شیرینی از مهربانی و سادگی بچه ها داشتم که قابل وصف نبود .

دانش آموزان هرچند دقیقه یکبار برمی گشتند و ما را نگاه می کردند و من بروی آنها لبخند می زدم . صندلی های کلاس نیمکت بودند که برایم جالب بود چرا که صندلی های دوره راهنمایی من فرق داشت و تنها یک دانش آموز می توانست روی آن بنشیند .

معلم مارا به بچه ها معرفی کرد و بعد از خوش آمد گویی شروع به تدریس کرد .

( درس تفکر و سبک زندگی ) کمی گذشت درب کلاس زده شد و معاون به همراه دو نفر دیگر از بچه ها آمد که ظاهراً کلاس دیگری برای آنها نبود. آنها جای بچه ها روی نیمکت انتهای کلاس نشستند ( و بچه ها در دو نیمکت سه نفری نشستند) .
در طی خوش آمد گویی و تدریس معلم بچه های جلوی من یک کاغذ کوچک داشتند که در آن چیزی می نوشتند و به دیگری می دادند و طرف مقابل یا می خندید یا اخم می کرد و این حس کنجکاوی من را برمی انگیخت . زمان به سرعت گذشت و زنگ تفریح به صدا در آمد و ما بعد از خداحافظی از معلم و دانش آموزان کلاس را ترک کردیم .

ما در سالن مدرسه سرگردان و به دنبال معاون مدرسه می گشتیم تا برنامه زنگ آخر را به ما بدهد . معاون آمد و بعد از دادن برنامه اصرار کردند که به دفتر دبیران برویم تا از ما پذیرایی شود .

اما چون ما تعدادمان زیاد بود ( 8 نفر ) به دفتر نرفتیم و زنگ تفریح را در حیاط مدرسه گذراندیم . زنگ ساعت آخر به صدا در آمد و ما در کنار کلاس 903 منتظر معلم ماندیم و بعد از معرفی خودمان و اجازه از معلم وارد کلاس شدیم .

یک کلاس مستطیل شکل کوچک با 21 دانش آموز که فضای کلاس اصلاً مناسب نبود . بچه ها پایه نهم بودند و آمادگی دفاعی داشتند ، معلم بعد از خوش آمد گفتن ما را معرفی و چند سوال پرسیدند و گفتند به نظرم رشته شما به این درس مربوط نمی شود و حوصله تان در کلاس به سر می رود ولی ما ماندیم و درس گفته شد .

معلم به بچه ها گفت که تمرینات جلسه قبل را بچه های گروه بخوانند و بهترین نوشته گروه را یادداشت کنند .

زمان به سرعت سپری شد و زنگ مدرسه به صدا در آمد و ما راهی دانشگاه شدیم . تجربه خوبی برای اولین روز کارورزی در مدرسه بود.

موضوع: گزارش کارورزی یک 1 رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان.

-------------

با عضویت در یاس سل، فایل های خود را بفروشید و کسب درآمد کنید