توضیحات محصول
تذکر مهم : برای دانلود پایان نامه بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش پیشرفت دانش آموزان سایر مطالب سایت نسبت به خرید اشتراک ویژه اقدام نمایید. پس از خرید اشتراک ویژه به تمامی مطالب سایت دسرسی رایگان خواهید داشت.
در این پست از سایت غنی فایل پایان نامه بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش پیشرفت دانش آموزان را برای شما قرار داده ایم.
این تحقیق که مورد پایان نامه شیوه های فرزندپروری مادران و انگیزش پیشرفت د هست ، در قالب فایل ورد word و قابل ویرایش اماده خرید و دانلود می باشد.
در ادامه توضیحات تکمیلی این پایان نامه رشته مشاوره را مشاهده می نمایید.
تعداد صفحات: 104 صفحه.
فرمت فایل: word ورد و قابل ویرایش.
موضوع: پایان نامه بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش پیشرفت دانش آموزان .
برای دانلود فهرست این تحقیق که درباره شیوه های و انگیزش پیشرفت دانش آموزان هست بر روی لینک زیر کلیک کنید
تکه ای از اواخر و اواسط این تحقیق. در فایل دانلودی همه چیز منظم و مرتب هست
فرضيه چهارم: «بين انگيزش پيشرفت پسران ودختران تفاوت معناداري وجود دارد.» براي آزمايش اين فرضيه از آزمون تي – تست مستقل استفاده شده است. نتايج بدست آمده نشان مي دهد كه بين دانش آموزان دختر وپسر از نظر انگيزش پيشرفت تفاوت معنادار آماري وجود ندارد.
69/0 = t و 05/0 p بدين معني كه هيچ يك از دوجنس از نظر انگيزش پيشرفت برتري محسوس نسبت به جنس مخالف ندارند. ميانگين نمرات دانش آموزان دختر وپسر در مقياس انگيزش پيشرفت بدين قرار است 8571/86 = x ميانگين نمرات انگيزش پيشرفت دختران، 5842/87 = x ميانگين نمرات انگيزش پيشرفت پسران. بنابراين فرضيه چهارم، يعني وجود تفاوت معني دار بين دانش آموزان دختر وپسر از نظر انگيزش پيشرفت رد مي گردد.
جدول شماره 11-4 – مقايسه ميانگين نمرات دختران و پسران از نظر انگيزش پيشرفت
خطاي استاندارد انحراف استاندارد ميانگين تعداد جنسيت
949/6 5842/6 5842/87 50 پسر
808/0 995/7 8571/86 50 دختر
494 = P 69/0 = (م) t 198 = df 05/0 = α
موضوع: پایان نامه بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش پیشرفت دانش آموزان .
فصل پنجم
بحث ونتيجه گيري
فصل پنجم
- نتيجه گيري از آزمايش فرضيه ها
- بحث درمورد نتايج
- پيشنهادات كاربردي
- پيشنهادهايي براي پژوهش
نتيجه گيري از آزمايش فرضيه ها
هدف از اين پژوهش بررسي رابطه بين شيوه هاي فرزندپروري مادران با انگيزش پيشرفت فرزندان دربين دانش آموزان سال سوم دبيرستان نظام جديد متوسطه شهر اردبيل است. پس از طرح فرضيه ها وجمع آوري اطلاعات لازم، فرضيه هاي تحقيق آزمايش شد ونتايج زير حاصل گرديده است:
- بين فرزندپروري به روش اقتدار منطقي با انگيزش پيشرفت رابطه مثبت ومعنادار آماري وجود دارد.(2086/0 = y )
- بين فرزندپروري به روش استبدادي با انگيزش پيشرفت رابطه منفي وجود دارد.(3679/0 - = y)
- بين فرزندپروري به روش آزادگذاري با انگيزش پيشرفت رابطه مثبت ومعنادار آماري وجود دارد.(4656/0 = y)
- بين انگيزش پيشرفت پسران ودختران تفاوت معنادار آماري وجود ندارد.(69/0 = t) 8571/86 = x ميانگين نمرات دختران
5842/87 = x ميانگين نمرات پسران
بحث درمورد نتايج
- براساس نتايج اين پژوهش مادراني كه در تربيت فرزندان خويش از شيوه فرزندپروري اقتدارمنطقي استفاده مي كنند، انگيزش پيشرفت فرزندان آنها بيشتر است.
يعني هرچه مادران در رفتار بات كودكان منطقي باشند ودر چارچوب معيني آزادي قابل ملاحظه اي به كودكان خود بدهند وهمچنين در مواردي محدوديت منطقي براي آنها قائل شوند چنين انظباطي به كودكان فرصت مي دهد
كه محيط اطراف خود را كندوكاو كنند وتوانش ميان فردي بدست آورند ودر مجموع چون اينگونه مادران از فرزندان خود انتظار رفتار تكامل يافته مناسبي دارند وخود نيز درصدد ايجاد اين تكامل هستند و كودك را براي رسيدن به تكامل وپيشرفت تشويق مي كنند زمينه را براي افزايش انگيزش پيشرفت در اين كودكان فراهم مي آورند. همچنين صميميت زياد ومحدوديت معتدل از جانب اينگونه مادران باعث رشد حس رقابت دراينگونه كودكان مي گردد.
اين يافته با نتايج بسياري تحقيقات انجام شده درساير كشورها همسو مي باشد. (مك كلند 1985 ، وينتر باتوم 1956 ، روزن و آندراد 1959 ، بوري 1991)، وهمچنين نتايج اين تحقيق با يافته هاي شكركن 1373 در ايران همسو مي باشد.
نتايج مشتركي كه از تحقيقات مختلف در مورد روابط والدين- فرزندان وتأثير اين روابط بر انگيزش پيشرفت وعزت نفس در فرزندان مي گردد.
الف- گرم وصميمي بودن والدين با فرزندان، بطوريكه فرزندان احساس محبت كنند ونيز احساس كنند كه والدين وساير اعضاي خانواده او را فردي با ارزش مي دانند.
ب- رفتار احترام آميز با كودك، به طوريكه نظرات كودك مورد توجه قرار گيرد وكودك در خانواده موقعيت آزاد منشانه ومعقول داشته باشد.
دراين تحقيق نيز با توجه بهضريب همبستگي (2086/0 = r) بدست آمده مي توان مسئله را اينگونه تبيين كرد مادراني كه از شيوه اقتدار منطقي استفاده مي كنند فرزندانشان را طوري تربيت مي كنند كه از همان سنين كودكي از فرزندانشان انتظار كفايت ولياقت را دارند ودر سنين پايين به كودكان خود استقلال مي دهند
وهرگونه پيشرفت وموفقيت كودكان خود را با پاداشهاي مثبت پاسخ مي دهند وآنها را به رقابت سالم با ديگر هم سن وسالان تشويق مي كنند وهمين عامل زمينه را براي افزايش انگيزه پيشرفت وكسب موفقيت درآنها بالامي برد.
- دومين نتيجه اي كه از آزمايش فرضيه ها بدست آمده است وجود رابطه منفي بين شيوه فرزندپروري به روش استبدادي با انگيزش پيشرفت است.(3679/0 = y) اين يافته با نتايج بسياري از تحقيقات انجام شده به وسيله محققين مختلف همسو است (مارتين ومك كوبي 1983، براد بورن 1979 ، برونستاين 1994 ، بامريند 1967 ).
در تبيين يافته اين فرضيه مي توان گفت كه مادران مستبد برخلاف مادران دموكرات لزومي نمي بينند براي دستوراتي كه مي دهند دليلي ارائه دهند. به نظر آنان اطاعت بي چون وچراي فرزندان از والدين يك فضيلت است.
اين چنين مادراني از دادن استقلال فكري وعملي به فرزندان خودداري مي كنند وبيشتر برملاك ومعيارهاي تعيين شده از طرف بزرگترها جهت پيشرفت وموفقيت تأكيد دارند.
فرزندان چنين والديني اعتماد به نفس كمتر واستقلال وخلاقيت كمتري پيدا مي كنند وبه علت اطاعت بي چون وچرا حس كنجكاوي ورقابت خود را از دست مي دهند وخود را دراسارت احساس مي كنند ودر نتيجه چنين تربيت وپرورشي مستبدانه، انگيزه موفقيت در كودكان ازبين مي رود.
- سومين نتيجه اي كه از آزمايش فرضيه ها بدست آمده است اين است كه بين فرزندپروري به روش آزادگذاري با انگيزش پيشرفت رابطه مثبت ومعني داري وجود دارد(4656/0 = r ) يعني هرقدر مادران دربرخورد با فرزندان ودر روش تربيتي خود آزادگذار باشند تا هر آنچه كودك دلش مي خواهد انجام دهد ودر كارهاي مربوط به بچه ها اصلاً دخالت نكنند وبر سير رشد طبيعي وذاتي كودكان معتقد باشند
چنين روش تربيتي منجربه افزايش انگيزه پيشرفت مي گردد.
درتبيين يافته هاي اين تحقيق بايد گفت كه برخي از صاحب نظران شيوه آزادگذاري والدين را به دونوع تقسيم مي كنند يكي آزادگذاري مبتني بر منطق ويا به عبارت ديگر آزادگذاري همراه با هوشياري است كه به موجب آن والدين كاملاً به فرزندان بي اعتنا هستند، فرزندان خود را كنترل نمي كنند واز آنان هيچ توقعي ندارند ودر تنبيه وپاداش دادن به فرزندان خود جدي نيستند.
تحقيق بامريند درسال 1973 نشان داد كه كفايت پسراني كه والدين سهل گير وهوشيار داشتند به همان اندازه والدين قاطع واطمينان بخش بود وآزادگذاري والدين اگر مبتني برهوشياري وفكر باشد با انگيزه پيشرفت رابطه دارد. يافته هاي اين تحقيق از اين نظر با تحقيق با مريند(1973) همسو است ولي آزادگذاري نوع دوم (مبتني بر سهل انگاري) نه تنها زمينه را براي انگيزه پيشرفت مهيا نمي كند بلكه با متغيرهايي مثل انگيزش پيشرفت وعزت نفس رابطه منفي هم دارد وزمينه را براي برخي ناهنجاريهاي اجتماعي، عاطفي وبرخي اختلالات ديگر فراهم مي آورد.
- نتيجه چهارمي كه از اين تحقيق بدست مي آيد اين است كه بين دختران وپسران از نظر انگيزش پيشرفت تفاوت معني دار آماري وجود ندارد(69/0 = t)
نتيجه بدست آمده از اين فرضيه با بسياري از تحقيقات انجام گرفته دراين مورد همسو است (ترزمر و زوكرمن و ويلر 1977، كاندي و داير 1976، استوارد و چستر 1982، عبدالهي 1370).
همچنين نتايج بسياري از تحقيقات با يافته هاي اين تحقيق همسو نيستند به عبارت ديگر نتايج بدست آمده دراين مورد ضد و نقيض است.
با توجه به نتايج ضدونيضي كه از تحقيقات مختلف بدست آمده ميتوان چنين تصور كرد كه با پذيرش اجتماعي استعداد ورغبتهاي زنان درزمينه هاي تحصيلي وشغلي، تفاوت دوجنس درزمينه انگيزش پيشرفت درحال ازبين رفتن است.
تحقيقات متعدد بيش از همه به اثر كنشهاي فرزندپروري وارزشهاي فرهنگي در انگيزه پيشرفت اشاره دارند. شيوه هاي تربيتي والدين والگو وارزشهايي كه فرهنگ يك جامعه تشويق مي كند، مي تواند ميزان اين انگيزه را در پسران ودختران به نسبت جنسي ديگر بيشتر وبالاتر ببرد.
استفاده از روشهاي تربيتي مشابه براي هردو جنس وتشويق دختران وپسران در فعاليتهاي رقابت آميز تا حدودي زمينه را براي افزايش انگيزه پيشرفت درهردو جنس فراهم مي كند.
سؤالي كه دردو دهه اخير، ذهن بسياري از پژوهشگران را به خود مشغولكرده اين است كه اگر مرد وزن از نظر«انگيزه پيشرفت» و «ترس از موفقيت» مشابه هستند، آيا درزمينه هاي ديگر كه مربوط به پيشرفت مي شود باهم تفاوت دارند.
دراين رابطه ليپمن و بلومن(1983) سه سبك پيشرفت رامطرح مي كند: سبك پيشرفت مستقيم، سبك پيشرفت ارتباطي وسبك پيشرفت وسيله اي.
اين پژوهشگران معتقد هستند كه سبكهاي مزبور در دوران اوليه كودكي فراگرفته مي شود وتا حد زيادي ثبات دارند.
در«سبك پيشرفت مستقيم» افراد با كارهايي كه مستلزم پيشرفت، رقابت وموفقيت است به طور مستقيم روبرو مي شوند. اين افراد يا به علت عوامل دروني مانند چالشهاي موجود، يا به علت مقايسه خود با ديگران ورقابت با آنها ويا به علت حفظ سلطه خود بر ديگران براي پيشرفت برانگيخته مي شوند.
در«سبك پيشرفت ارتباطي» افراد از طريق برقراري ارتباط با ديگران به موفقيت نائل مي شوند.
براي مثال فرد از طريق موفقيتهاي همكار، دوست يا همسر خود احساس موفقيت مي كند. اين افراد ممكن است يا به عنوان عضوي از يك گروه يا به علت اينكه مي توانند براي ديگران مفيد ومؤثر واقع شوند برانگيخته مي شوند.
در«سبك پيشرفت وسيله اي» افراد از طريق تحت تأثير قرار دادن به هدف مي رسند واين عمل معمولاً آگاهانه صورت مي گيرد. افرادي كه ازاين سبك براي كسب موفقيت وپيشرفت استفاده مي كنند، غالباً روابط وموقعيتهاي اجتماعي ومنافع خود را مدنظر قرار مي دهند. يعني سعي مي كنند از طريق امكانات شخص مانند شهرت ، موفقيتهاي شخصي، مقام ، تحصيلات ووضعيت اقتصادي يا سياسي پيشرفت نمايند.
درمواردي نيز ديده شده كه اين افراد بدون اينكه ديگران را تحت سلطه خود درآورند، سعي مي كنند با اتكا به ديگران وبه خصوص استفاده از آنها درحل مسائل مربوط به خود به پيشرفت وموفقيت نائل مي آيند.
مطالعات مزبور نشان داد كه دربين افراد سنتي، مردان بيشتر از«سبك پيشرفت مستقيم» يا «سبك پيشرفت وسيله اي» وزنان از «سبك پيشرفت ارتباطي» استفاده مي كنند ولي زنان در حرفه هاي غير سنتي مانند مهندسي، حقوق وتجارت در مقايسه با مردان درهمان رشته ها بيشتر از مردان از «سبك پيشرفت مستقيم» وكمتر از سبكهاي مختلف براي پيشرفت ارتباطي بهره مي گيرند.
بنابراين زنان نيز مانند مردان از سبكهاي مختلف براي پيشرفت استفاده مي كنند. اين پژوهشگران معتقد هستند بايد ارتباط بين ساختار اجتماعي – فرهنگي جامعه وسبكهاي پيشرفت را بيشتر مورد توجه قرار داد.
به نظر ليپمن- بلومن، بيشتر افراد بدون توجه به عامل جنس، غالباً يك يا دو روش را در اولويت قرار داده اند واز آنها استفاده مي كنند. هرچند اين پژوهشگران گزارش كرده اند كه دراستفاده از سبكهاي پيشرفت تفاوت معني داري بين زنان ومردان مشاهده نشده است، لكن اين اميد بوجود آمده كه با انجام تحقيقات بيشتر در زمينه«سبكهاي پيشرفت» بتوان تفاوتهاي جنس وفردي در «انگيزه پيشرفت» بين زنان ومردان وحتي بين زنان را بهتر درك كرد وبه عدم همسويي يافته ها دربعضي تحقيقات پي برد.
پيشنهادات كاربردي
1- يافته هاي اين تحقيق بر ضرورت گسترش فعاليتهاي انجمن اولياء ومربيان تحت عنوان«آموزش خانواده» جهت تأمين بهداشت رواني دانش آموزان وآشنايي والدين با شيوه هاي برخورد با فرزندان، پشتيباني نموده و تخصصي بودن وعلمي بودن اين آموزشها تأكيد مي ورزد.
2- براساس نتايج حاصله، ايجاد وگسترش مراكز راهنمايي ومشاوره كودك ونيز مراكز مشاوره خانواده در آموزش وپرورش ضروري مي گردد.
3- آموزشها ودوره هاي توجيهي براي معلمان مقاطع تحصيلي مختلف جهت تشويق انگيزه پيشرفت فراگيران برپا شود.
4- آموزشگاهها، خانواده ها، مسئولان فرهنگي واجتماعي با هماهنگي وبرنامه ريزي مي توانند زمينه هاي ترقي انگيزه پيشرفت وحضور فعال ومؤثر دانش آموزان را در عرصه هاي پيشرفت مندانه فراهم آورند.
پيشنهادهايي براي پژوهش
1- رابطه فرزندپروري با متغيرهايي مانند اختلال رفتاري، عزت نفس، خلاقيت وسلامت رواني و ... فرزندان، پژوهش گردد.
2- تأثير آموزش خانواده برنگرشهاي تربيتي والدين وتأثيرات آن برانگيزش پيشرفت فرزندان مورد بررسي وارزيابي قرار گيرد.
3- رابطه بين شيوه هاي فرزندپروري پدران با انگيزش پيشرفت فرزندان بررسي وپژوهشي گردد.
4- شيوه فرزندپروري والدين از طريق فرزندان آنها مورد ارزيابي قرار گيرد.
5- به منظور پي بردن به تأثير وضعيت فرهنگي- اقتصادي واجتماعي خانواده ها در ايجاد انگيزش پيشرفت فرزندان، از گروههاي مختلف با وضعيت فرهنگي، اقتصادي واجتماعي متفاوت نمونه اي به شكل تصادفي انتخاب واثرات آن بر ميزان انگيزش پيشرفت فرزندان مورد ارزيابي قرار گيرد.
6- اين پژوهش با طبقات اجتماعي مختلف وبا تعداد نمونه بيشتري اجرا گردد.
7- مقاطع سني وتحصيلي ديگر مثلاً ابتدايي وراهنمايي را در برنامه هاي تحقيق بگنجانند تا بتوان سه مقطع ابتدايي، راهنمايي ودبيرستان را باهم مقايسه كرد.
8- نگرشهاي معلمان و انتظارات آنها مي تواند انگيزه پيشرفت دانش آموزان را تحت تأثير قرار دهد به محققان بعدي توصيه مي شود اين عوامل را در تحقيق خود مورد بررسي قرار دهند.
موضوع: پایان نامه بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش پیشرفت دانش آموزان .
پایان نامه رشته مشاوره پرداخته است.
-------------
با عضویت در یاس سل، فایل های خود را بفروشید و کسب درآمد کنید